English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
mastered U کسب مهارت کردن
master U کسب مهارت کردن
masters U کسب مهارت کردن
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
She is passionately fond of tennis . U شهوت تنیس باز ی کردن دارد
It is written for our benefit U نوشته کردن برای ما فایده دارد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
adeptness U مهارت
proficiency U مهارت
deftness U مهارت
light handedness U مهارت
execute U مهارت
artifices U مهارت
gripe U مهارت
artifice U مهارت
adroitness U مهارت
executed U مهارت
inapt U بی مهارت
technique U مهارت
technique U فن مهارت
techniques U فن مهارت
inexpert U بی مهارت
handiness U مهارت
workmanship U مهارت
masterkiness U مهارت
skill less U بی مهارت
sophistication U مهارت
skilless U بی مهارت
executing U مهارت
incompetent U بی مهارت
executes U مهارت
techniques U مهارت
expertise U مهارت
skill U مهارت
ham-fisted U بی مهارت
ham handed U بی مهارت
maladroit U بی مهارت
ham fisted U بی مهارت
credential U مهارت
know-how U مهارت
competence U مهارت
dextrously U به مهارت
expertise U مهارت
qualification U مهارت
proficiency pay U حق مهارت
unskillful U بی مهارت
ingenuity U مهارت
knack U مهارت
facility U مهارت
skill U مهارت
groove U مهارت
grooves U مهارت
unskilled U بی مهارت
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
jessy U آدم بی مهارت
seamanship U مهارت در دریانوردی
jessie U آدم بی مهارت
combat proficiency U مهارت رزمی
skill U مهارت فنی
credential U مهارت فنی
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
tactless U بی مهارت بی سلیقه
proficiency U مهارت تخصص
competence U مهارت فنی
qualification U مهارت فنی
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
skill level U پایه مهارت
salesmanship U مهارت در فروشندگی
manual skill U مهارت دستی
sport skill U مهارت ورزشی
human skill U مهارت انسانی
versatility U روانی مهارت
wimp U آدم بی مهارت
qualify U کسب مهارت
softie/softy U آدم بی مهارت
motor skill U مهارت حرکتی
wuss(y) U آدم بی مهارت
crafts U مهارت نیرنگ
sissy U آدم بی مهارت
natatorial skill U مهارت در شنا
qualifies U کسب مهارت
expertness U خبرویت مهارت
skill learning U مهارت اموزی
tact U کاردانی مهارت
qualification U کسب مهارت
qualification U مهارت فنی
fundamental skill U مهارت بنیادی
dauber U نقاش بی مهارت
manipulation U انجام با مهارت
weakling U آدم بی مهارت
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
wet U آدم بی مهارت
fine skill U مهارت فریف
cissy U آدم بی مهارت
weed U آدم بی مهارت
unskil U ناشی بی مهارت
milquetoast U آدم بی مهارت
mollycoddle U آدم بی مهارت
namby-pamby U آدم بی مهارت
craft U مهارت نیرنگ
hookers U مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
hooker U مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
facileness U مهارت عدم ثبات
surfmanship U مهارت در موج سواری
seaman ship U مهارت در راندن قایق
spiller U خوش شانسی نه مهارت
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
fine art U هر مهارت هنری وفریف
skill U مهارت عملی داشتن
showboating U نمایش دادن مهارت
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
skill level U پایه مهارت فنی
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
wonderwork U کار عجیب مهارت
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
qualification record U پرونده مهارت فنی
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
technique U اصول مهارت روش فنی
techniques U اصول مهارت روش فنی
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
gymkhanas U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
gymkhana U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
self compiling compiler U کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
heavy fighting is in progress U دارد
hast U او دارد
are there any remarks? U دارد
chain U دارد.
he has a rage for money U دارد
he has worms U دارد
he is ill with fever U تب دارد
has U دارد
there is a time for everything U دارد
chains U دارد.
there is a rumour that U شهرت دارد که
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com