English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
moviegoer U کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoers U کسی که اغلب به سینما میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
kinematograph U دستگاه سینما دوربین سینما
lanceolate leaves U برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
flicking U سینما
kinema or cin U سینما
the pictures U سینما
silver screen U سینما
movie theater U سینما
flick U سینما
filmed U سینما
flicked U سینما
flicks U سینما
film U سینما
picture palace U سینما
movies U سینما
moving pictures U سینما
moving picture U سینما
movie U سینما
cinematograph U سینما
cinema U سینما
motion pictures U سینما
motion picture U سینما
cinemas U سینما
frequently <adv.> U اغلب
frequently U اغلب
oftentimes U اغلب
often <adv.> U اغلب
oft [archaic, literary] <adv.> U اغلب
many times <adv.> U اغلب
regularly [often] <adv.> U اغلب
a lot of times <adv.> U اغلب
on any number of occasions <adv.> U اغلب
screenland U جهان سینما
filmdom U جهان سینما
silver screen U پرده سینما
filmdom U صنعت سینما
film U فیلم سینما
screens U پرده سینما
screened U پرده سینما
screening, screenings U پرده سینما
screen U پرده سینما
kinematograph U تمایشگاه سینما
filmed U فیلم سینما
picturedrome U جایگاه سینما
picture palace U جایگاه سینما
moving picture U فیلم سینما
picture theatre U جایگاه سینما
On the movie screen. U روی پرده سینما
the forthcoming movie U فیلمی که به زودی به سینما می آید
pictured U سینما با عکس نشان دادن
pictures U سینما با عکس نشان دادن
picture U سینما با عکس نشان دادن
picturing U سینما با عکس نشان دادن
what say you to a cinema? U در باره سینما چه عقیده دارید
picture theatre U سینما نمایش گاه متحرک
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U دم در سینما جمعیت موج می زند
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
in and out <idiom> U اغلب به بیرون رفتوآمد کردن
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
I am not much of a cinema-goer. U زیاد اهل سینما ( رفتن ) نیستم
picturedrome U سینما نمایش گاه تصاویر متحرک
I dont have time to go to the movies . U فرصت نمی کنم به سینما بروم
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
sorrel U اسب کهر اغلب با یال و دم سفید
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? U این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
top billing U بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
cambric tea U نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
copper [police officer] U پاسبان [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
copper [police officer] U پلیس [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). U این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
Pickles are often eaten as a relish . U خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
altar-niche U [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
increment U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
In the nature of things, young people often rebel against their parents. U طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
increments U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
wheel mode U ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
chimney-bar U [نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
horse design U نقش اسب [در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
cist U [قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
the train runs without a stop U میرود
he is going U میرود
i had no idea he was going U که او میرود
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
anoxia U فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
Huffman code U کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
ada U زبان برنامه نویسی سطح بالا که اغلب در ارتش و صنعت و موضوعات علمی به کار می رود
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
presumedly U احتمال میرود
it wont wash U اگرانرابشویندرنگش میرود
if he goes U اگر او میرود
the probability is U احتمال میرود
alabaster U [کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
bleeders U کسی که خونش میرود
bleeder U کسی که خونش میرود
neck or nothing U یا سر میرود یا کلاه می اید
in all probability U احتمال کلی میرود
micro U تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros U تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
WWW U مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
diskette U دیسک سبک و انعط اف پذیر که میتواند داده مغناطیسی ذخیره کند و در اغلب کامپیوترهای شخصی به کار می رود
Where does this road lead to? U این جاده به کجا میرود؟
it promisews to be easy U امید میرود اسان باشد
saltigrade U کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
such goods will sell very high U اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
apostrophe U که درموارد زیر بکار میرود
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
apostrophes U که درموارد زیر بکار میرود
the scale preponderates U کفه ترازو پایین میرود
churchgoer U کسی که مرتب به کلیسا میرود
where does this road lead to U این راه بکجا میرود
he made a show of goung U چنان وانمودکردکه گویی میرود
churchgoers U کسی که مرتب به کلیسا میرود
grifter U فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
cat burglar <idiom> U دزدی که از دیوار بالا میرود
indiaman U کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lapboard U تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
She will only date you if you ... U او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
pneumatometer U الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
companion ladder U نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
companion hatchway U راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
day-trippers U کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
Which bus goes to the town centre? U کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
day-tripper U کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
When is the bus to Pimlico? U چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
it may be presumed that U احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
lampron U چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
playgoer U ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
lakh U سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
gatecrashers U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
breaking point U سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
gatecrasher U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
shirt-tails U بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
sneaker U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneakers U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
shirt-tail U بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
he walks as if he were drunk U چنان راه میرود که گویی مست است
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
bay leaf U برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
dacoit U راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
toddy U شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddies U شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
parotid duct U لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
keel area U ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
host computers U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
backstreet U فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
mudflats U زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
mudflat U زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
aniseed U تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
mashy U نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
remittance man U کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com