English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 292 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
save U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saves U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
substitution U جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
remove U جابجا کردن به محل دیگر
removes U جابجا کردن به محل دیگر
removing U جابجا کردن به محل دیگر
reinforcing U در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
interpolate U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolated U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolates U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
switch U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switched U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switches U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
directories U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transferring U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfers U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
overwrite U و خراب کردن هر داده دیگر در این محل
passage of lines U عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
to lay on the table U بوقت دیگر موکول کردن
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
pass on <idiom> U رد کردن چیزی که دیگر
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
scrape together <idiom> U پول یا چیزهای دیگر جمع کردن
In at one ear and out at the other . <proverb> U از یک گوش شنیدن و از یکى دیگر بدر کردن .
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Other Matches
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
secus U از دیگر سو
thence U دیگر
again U دیگر
furthering U دیگر
furthers U دیگر
else U دیگر
further U دیگر
anymore U دیگر
one an other U یک دیگر
next U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
he is no more U او دیگر
alternatives U شق دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
alternative U شق دیگر
another U دیگر
alternatives U دیگر
furthered U دیگر
other U دیگر
no more U دیگر نه
others U دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
alternative U دیگر
at a later period U در موقع دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
over- U بسوی دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
over U بسوی دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
otherworld U دنیای دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
otherwhile U وقت دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
yon U ان یکی دیگر ان
another day U یک روز دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
elsewhere U بجای دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
aliunde U از منبع دیگر
on more U بار دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
to wit U بعبارت دیگر
elsewhere U درجای دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
no longer U نه دیگر [زمانی]
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
on the other part U از طرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
in fact U به عبارت دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
again U از طرف دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
once U یکبار دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
about-face U سوی دیگر
nevermore U هرگز دیگر
never more U هرگز دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
otherwise U طور دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
otherguess U جور دیگر
et al U و در جای دیگر
nevermore U دیگر ابدا
next year U سال دیگر
about-face U جهت دیگر
shunt U به خط دیگر انداختن
about-faces U سوی دیگر
about-faces U جهت دیگر
no more of that U بس است دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
shunts U به خط دیگر انداختن
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
otherguess U نوع دیگر
othergates U طور دیگر
to be no more U دیگر نبودن
tother U بعدی دیگر
another U یکی دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
other people U مردم دیگر
variant U نوع دیگر
t' other U بعدی دیگر
the other two U دوتای دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
othergates U جور دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
another U شخص دیگر
otherwhere U جای دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherness U چیز دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
otherguise U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
others U نوع دیگر
other U نوع دیگر
otherwhile U گاه دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
about face U سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
withil U ازطرف دیگر
about face U جهت دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
beside U ازطرف دیگر
inter alia U میان اشخاص دیگر
air to air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
to rub a thing in U چیز دیگر دادن
among other things U میان چیزهای دیگر
spacemen U اهل کرات دیگر
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
air-to-air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
pick off U رد شدن از راننده دیگر
it is allup with him U دیگر امیدی ندارد
among others U میان چیزهای دیگر
yet another U دوباره یکی دیگر
It never occurred again دیگر اتفاق نیفتاد.
My pain has gone. U دیگر درد ندارم.
itineration U ازیک جابجایی دیگر
spaceman U اهل کرات دیگر
it never occurred again U دیگر واقع نشد
inter alia U میان چیزهای دیگر
intervert U سوی دیگر برگرداندن
hardly a child anymore U دیگر به سختی بچه ای
[be] no chicken U دیگر جوان نبودن
it is never the worse U دیگر بدتر که نیست
to p on any one's preserves U باپای دیگر جهیدن
i never since saw him U از ان پس دیگر هیچ او راندیدم
interfere U با سم یک پا به پای دیگر زدن
dialogue U صحبت با شخص دیگر
this da y month U یک ماه دیگر از امروز
they sing small now U دیگر جیک نمیزنند
he no longer went there U دیگر انجا نرفت
otherworldly U متوجه دنیای دیگر
close aboard U نزدیک به قایق دیگر
There is no time left . U دیگر وقتی نمانده
de die in diem U از روزی به روز دیگر
dialog U صحبت با شخص دیگر
metaphraze U به عبارت دیگر در آوردن
alternative route U گزینش مسیر دیگر
dialogues U صحبت با شخص دیگر
we have no more bread U دیگر نان نداریم
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
i gave him some others U چندتای دیگر به او دادم
i.e U مخفف به عبارت دیگر
pools U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
reseat U در جای دیگر نشاندن
reseated U در جای دیگر نشاندن
reseating U در جای دیگر نشاندن
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
reseats U در جای دیگر نشاندن
hale U سوی دیگر بردن
five your hence U ازحالاتاپنج سال دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com