English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expressman U کسیکه گماشته گرفتن وزودرساندن امانات است کارمندبنگاه حمل سری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
to take orders U منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
parcel post U دفتر امانات پستی
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
assignee U گماشته
lockman U گماشته
procurators U گماشته
orderly officen U گماشته
appointee U گماشته
appointees U گماشته
orderlies U گماشته
batman U گماشته
batmen U گماشته
orderly U گماشته
procurator U گماشته
commissionaire U گماشته
commissionaires U گماشته
man of business U وکیل گماشته
agents U گماشته وکیل
agent U گماشته وکیل
commissary U گماشته مباشر
executive officen U گماشته اجرا
commissaries U گماشته مباشر
bureaucreat U گماشته اداری
subdeacon U معاون گماشته روحانی
dependent U تابع نان خور گماشته
gymnasiarch U گماشته اموزشگاههای بازی وورزش که ازاهل اتن بود ورزشکاربزرگ
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
blessed is he who U کسیکه
dragman U کسیکه
gospeller U کسیکه
whom U کسیکه
one who U کسیکه
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
constructionist U کسیکه قانون
minimalist U کسیکه خرسنداست
stalker U کسیکه میخرامد
long shot U کسیکه درمسابقات
introspectionist U کسیکه معتقد به
whomso U بهر کسیکه
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
snorter U کسیکه خرناس میکشد
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
jogger U کسیکه اهسته می دود
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
joggers U کسیکه اهسته می دود
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
waxer U کسیکه موم مالی میکند
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
garreteer U کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
loiters U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
whitener U شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
rock scorpion U کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
jailŠetc U کسیکه زندان خانه اوشده است
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
irrepressible joy U کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
irreligionist U کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
knocker up U کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
landsman U کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
nonunion U کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
loitering U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitered U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiterer U کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
hemiplegic U کسیکه نیم بدنش فلج است
loiter U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
heteroclite U کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
hylotheist U کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
moonlighter U کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
bedder U لله کسیکه بچه را خواب میکند
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
arsonist U کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
parroter U کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
end gatherer U کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
engrosser U کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
mumbler U کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
canonist U کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
death watch U پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
octoroon U کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
color bearer U کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com