Total search result: 201 (18 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
dedicatee U |
کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
stripper U |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
 |
 |
strippers U |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
 |
 |
casual poor U |
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود |
 |
 |
yard man U |
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود |
 |
 |
land shark U |
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود |
 |
 |
liter any executor U |
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود |
 |
 |
presentee U |
کسیکه چیزی باوعرضه شده |
 |
 |
cessionary U |
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد |
 |
 |
whitener U |
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند |
 |
 |
parroter U |
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد |
 |
 |
controls U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
controlling U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
control U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
allottee U |
کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده |
 |
 |
devisor U |
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث |
 |
 |
destinations U |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
 |
 |
destination U |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
 |
 |
mediaevalist U |
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای |
 |
 |
he knows a thing or two U |
یک چیزی سرش میشود |
 |
 |
connection U |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
 |
 |
connexions U |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
 |
 |
disposable U |
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود |
 |
 |
deusexmachina U |
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود |
 |
 |
nine days wonder U |
چیزی که جند صباحی تازگی داردو پس از ان زودفراموش میشود |
 |
 |
Could you repeat what you said, please? U |
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟ |
 |
 |
dragrope U |
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
reactive mode U |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
 |
 |
electronic U |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
 |
 |
screen U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
screening, screenings U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
screens U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
screened U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
imported U |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
 |
 |
import U |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
 |
 |
importing U |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
 |
 |
echoed U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echoes U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echoing U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echo U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
formed U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
forms U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
perfoliate U |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
 |
 |
form U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
traces U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
trace U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
averages U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
traced U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
averaged U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
average U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaging U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
loads U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
 |
 |
load U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
 |
 |
dummy U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
 |
 |
dummies U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
 |
 |
softest U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
softer U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
soft U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
town fog U |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
 |
 |
throughput U |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
 |
 |
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
 |
 |
masters U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
seconded U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
mastered U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
master U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
seconds U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
second U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
seconding U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
faxes U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxed U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxing U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
fax U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
workgroup U |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
 |
 |
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
 |
 |
to concern something U |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
 |
 |
standards U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
standard U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
auto U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
 |
 |
autos U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
 |
 |
to watch something U |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
 |
 |
phototransistor U |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
 |
 |
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
 |
 |
transfer U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
transfers U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
config.sys U |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
 |
 |
transferring U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
asynchronous U |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
 |
 |
blessed is he who U |
کسیکه |
 |
 |
one who U |
کسیکه |
 |
 |
gospeller U |
کسیکه |
 |
 |
dragman U |
کسیکه |
 |
 |
whom U |
کسیکه |
 |
 |
palmtop U |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
 |
 |
addition U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
 |
 |
additions U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
 |
 |
mode U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
 |
 |
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
modes U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
 |
 |
POSIX U |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
 |
 |
minimalist U |
کسیکه خرسنداست |
 |
 |
stalker U |
کسیکه میخرامد |
 |
 |
introspectionist U |
کسیکه معتقد به |
 |
 |
whomso U |
بهر کسیکه |
 |
 |
long shot U |
کسیکه درمسابقات |
 |
 |
constructionist U |
کسیکه قانون |
 |
 |
page U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
pages U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
phased U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
paged U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
phases U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
phase U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
heliophobe U |
کسیکه ازافتاب بیزاراست |
 |
 |
euphuist U |
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند |
 |
 |
misogynists U |
کسیکه از زن بیزار است |
 |
 |
pall bearer U |
کسیکه در همراهی با جنازه |
 |
 |
nob U |
کسیکه از طبقات بالاباشد |
 |
 |
snorter U |
کسیکه خرناس میکشد |
 |
 |
tugger U |
کسیکه کوشش وتقلامیکند |
 |
 |
nobs U |
کسیکه از طبقات بالاباشد |
 |
 |
figurant U |
کسیکه باجمع میرقصد |
 |
 |
scaler U |
کسیکه مقیاس بکارمیبرد |
 |
 |
joggers U |
کسیکه اهسته می دود |
 |
 |
jogger U |
کسیکه اهسته می دود |
 |
 |
misogynist U |
کسیکه از زن بیزار است |
 |
 |
obstructionist U |
کسیکه برای جلوگیری |
 |
 |
wonder worker U |
کسیکه معجزه میکند |
 |
 |
rumormonger U |
کسیکه شایعه میسازد |
 |
 |
benedick U |
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند |
 |
 |
read U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
 |
 |
reads U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
to stop somebody or something U |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
 |
 |
sandbagger U |
کسیکه کیسه شن بکار برد |
 |
 |
songwriter U |
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید |
 |
 |
faunist U |
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند |
 |
 |
somnambulistic U |
کسیکه درخواب راه میرود |
 |
 |
chain-smoker U |
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد |
 |
 |
nightwalker U |
کسیکه شب در خواب راه میرود |
 |
 |
soliloquizer U |
کسیکه باخود حرف میزند |
 |
 |
pseudologist U |
کسیکه مرتبا دروغ میگوید |
 |
 |
soliloquist U |
کسیکه باخود حرف میزند |
 |
 |
stargazer U |
کسیکه به ستاره ها خیره شده |
 |
 |
paradoxist U |
کسیکه سخنهای متناقض میگوید |
 |
 |
symposiarch U |
کسیکه جلسهای را اداره میکند |
 |
 |
symposiast U |
کسیکه در بزم شرکت میکند |
 |
 |
pseudologer U |
کسیکه مرتبا دروغ میگوید |
 |
 |
deadhead U |
کسیکه بدون بلیط سوار |
 |
 |
sweaters U |
کسیکه عرق میکند پلوور |
 |
 |
sweater U |
کسیکه عرق میکند پلوور |
 |
 |
night walker U |
کسیکه در خواب راه میرود |
 |
 |
negroid U |
کسیکه خون سیاهان در او باشد |
 |
 |
ghost writer U |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
 |
 |
ghost-writer U |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
 |
 |
ghost-writers U |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
 |
 |
chain smoker U |
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد |
 |
 |
chain-smokers U |
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد |
 |
 |
lobbyists U |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
 |
 |
lobbyist U |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
 |
 |
pranksters U |
کسیکه شوخی زننده کند |
 |
 |
paperhanger U |
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند |
 |
 |
prankster U |
کسیکه شوخی زننده کند |
 |
 |
browser U |
کسیکه جسته وگریخته میخواند |
 |
 |
scapegoats U |
کسیکه قربانی دیگران شود |
 |
 |
liveryman U |
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد |
 |
 |
purse bearer U |
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد |
 |
 |
speller U |
کسیکه لغت را هجی میکند |
 |
 |
revenant U |
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است |
 |
 |
sitters U |
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند |
 |
 |
malaprop U |
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد |
 |
 |
demonist U |
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست |
 |
 |
embracer U |
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند |
 |
 |
depositor U |
کسیکه پول در بانک میگذارد |
 |
 |
falconers U |
کسیکه با شاهین شکار میکند |
 |
 |
light sleeper U |
کسیکه خوابش سبک است |
 |
 |
elephantiac U |
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است |
 |
 |
falconer U |
کسیکه با شاهین شکار میکند |
 |
 |
sitter U |
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند |
 |
 |
non entity U |
کسیکه بودونابوداو یکی است |
 |
 |
lobbyer U |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
 |
 |
libertine U |
کسیکه پابند مذهب نیست |
 |
 |
contrapuntist U |
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست |
 |
 |
ortorian U |
کسیکه شرکت در خواندن بنماید |
 |
 |
pledger U |
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد |
 |
 |
hylicist U |
کسیکه معتقد به مادیات است |
 |
 |
gunfighter U |
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد |
 |
 |
paralogist U |
کسیکه قیاس نادرست میسازد |
 |
 |
waxer U |
کسیکه موم مالی میکند |
 |
 |
inductee U |
کسیکه وارد خدمت شده |
 |
 |
gossiper U |
کسیکه شایعات بی اساس میدهد |
 |
 |
winegrower U |
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد |
 |
 |
fruitarian U |
کسیکه با میوه زندگی میکند . |
 |
 |
fruiter U |
کسیکه درخت میوه میکارد |
 |
 |
weaner U |
کسیکه بچه را از شیر میگیرد |
 |
 |
processionist U |
کسیکه با دستهای راه میافتد |
 |
 |
autodidact U |
کسیکه پیش خود میاموزد |
 |
 |
watchers U |
کسیکه پاسداری و نظارت میکند |
 |