English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
list U سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
underestimation U سبک شماری سهل گیری ناچیز شماری
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
koalapad U صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
balaam U موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
can't see the forest for the trees <idiom> U ازروی یکی برای جمع قضاوت کردن
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
(in) care of someone <idiom> U فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
halterbreak U کره اسب را برای پرش ازروی کمند تربیت کردن
yard man U کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
fashionist U کسیکه برای خوش ایندمردم لباس وعادات خودرابسبک روزدرمیاورد
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
staffers U مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffer U مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
flagellant U کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
trilcgy U مقالات
tentering U دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
reviewing U مقالات انتقادی نوشتن
review U مقالات انتقادی نوشتن
reviews U مقالات انتقادی نوشتن
reviewed U مقالات انتقادی نوشتن
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
symposia U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposiums U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
cellar U محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars U محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
enumerative U شماری
multiplication U بس شماری
tonnage U تن شماری
goal average U گل شماری
chronometry U گاه شماری
linage U سطر شماری
slights U ناچیز شماری
trivialization U ناچیز شماری
slighting U ناچیز شماری
slightest U ناچیز شماری
slight U ناچیز شماری
enumeratoin U یکایک شماری
foliation U برگ شماری
word count U واژه شماری
self contempt U خوددون شماری
poll U رای شماری
slighter U ناچیز شماری
polled U رای شماری
polls U رای شماری
isomer couting U همپار شماری
slighted U ناچیز شماری
multiplication tables U جدول بس شماری
multiplication table U جدول بس شماری
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
continuous U وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
self imprtance U خود رابزرگ شماری
self depreciation U کوچک شماری خود
self effacement U ناچیز شماری خود
self consequence U خود فزون شماری
self incrimination U مقصر شماری خود
To be counting the days . U روز شماری کردن
lineages U سطر شماری سویه
block counting test U ازمون مهره شماری
disparagement U خوار شماری کاهش
lineage U سطر شماری سویه
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
attentions U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
late cut U ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
attention U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
viruses U برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
virus U برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
minimization U کوچک شماری کمینه سازی
self glorification U بزرگ شماری خود لاف
to pace off U با گام شماری جدا کردن
royalty tonnage U ی که حق الامتیازبدان تعلق میگیردبتن شماری
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
sound off قدم شماری درهنگام رژه رفتن
news reader U نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
inks U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
ink U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
non condensing U ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
link U طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
acknowledges U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledge U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
acknowledging U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
chronology U تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
microcomputer U ارزان
penny a line U ارزان
cut rate U ارزان
low priced U ارزان
jitney U ارزان
hand-me-down U ارزان
hand-me-downs U ارزان
cheap U ارزان
cheaper U ارزان
inexpensively U ارزان
cheapest U ارزان
micros U ارزان
inexpensive U ارزان
micro U ارزان
hand me down U ارزان
flivver U اتومبیل ارزان
grotty U ارزان و کثیف
doss-houses U مسافرخانهی ارزان
doss-house U مسافرخانهی ارزان
penny gaff U نمایشگاه ارزان
bargain U خرید ارزان
dirt cheap U بسیار ارزان
brummagem U پست ارزان
look down U ارزان شدن
gasper U سیگارت ارزان
to sell off U ارزان فروختن
to look down U ارزان شدن
red eye U ویسکی ارزان
cheap labor U کار ارزان
undersell U ارزان تر فروختن
cheap money U پول ارزان
to pull down U ارزان کردن
cheapskate U ادم ارزان خر
jerry built U ارزان بناشده
off season U ارزان تر از معمول
jerry-built U ارزان بناشده
easy money U پول ارزان
gimcrack U بازیچه ارزان
hand-me-downs U لباس ارزان ودوخته
gladstone U نوعی شراب ارزان
gaff U تفریحگاه ارزان پیرمردپرحرف
woodbind U سیگار برگ ارزان
woodbine U سیگار برگ ارزان
hand me down U لباس ارزان ودوخته
flophouse U اطاق ارزان قیمت
penny a line U ارزان نویس بی مایه
flophouses U اطاق ارزان قیمت
hand-me-down U لباس ارزان ودوخته
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
It is dirt cheap . It is a give - away . U مفت است ( بی نهایت ارزان )
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> U ارزان یافته خوار است .
jerry build U با مصالح ارزان ساختمان کردن
five and ten U مغازه اجناس ارزان قیمت
good deal <idiom> U قیمت ارزان باکیفیتی بالا
skid row U محله مشروب فروشهای ارزان
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
bargain U قرارداد معامله خرید ارزان
gallery U جای ارزان اطاق نقاشی
cheap labor U نیروی کار ارزان قیمت
galleries U جای ارزان اطاق نقاشی
cheapened U ارزان شدن تحقیر کردن
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
cheapen U ارزان شدن تحقیر کردن
penny barber U دلاک ارزان یا دینار گیر
cheapens U ارزان شدن تحقیر کردن
barrelhouse U میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
bargained U قرارداد معامله خرید ارزان
bargains U قرارداد معامله خرید ارزان
bargaining U قرارداد معامله خرید ارزان
cheapening U ارزان شدن تحقیر کردن
acknowledging U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
acknowledges U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com