English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
epilogist U کسیکه درپایان بازی شعری بخواندیانطقی اداکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pone U کسیکه ورق بازی رابر میزند
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
salvtatorian U شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
over with <idiom> U درپایان
at last <idiom> U درپایان
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
to conclude U درپایان سخن
in conclusion U درپایان سخن
kick U فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicks U فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicking U فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
closing prices U قیمت سهام درپایان روز
kicked U فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
versicular U شعری
poematic U شعری
glossarial U مربوط به فهرست معانی ای که درپایان کتاب باشد تفسیری
end of page halt U ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
parodies U استقبال شعری
poetical works U اثار شعری
poetical licence U ضرورت شعری
police licence U ضرورت شعری
foot هجای شعری
scansion U تقطیع شعری
poetic U شعری نظمی
capillary blood vessels U عروق شعری
parody U استقبال شعری
poetico philosophic U شعری و فلسفی
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
rhythmicity U مراعات وزن شعری
to get the run of a metre U وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
to set a poem to music U اهنگ برای شعری ساختن
prize poem U شعری که جایزه برده است
bardolater U شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
cantata U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
hypermeter U شعری که سبب یا هجای زائددر اخر دارد
cantatas U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
iambic verse U شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
anapest U واحد شعری که مرکب از دوهجای کوتاه و یک هجای بلندباشد
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dragman U کسیکه
whom U کسیکه
one who U کسیکه
blessed is he who U کسیکه
gospeller U کسیکه
introspectionist U کسیکه معتقد به
minimalist U کسیکه خرسنداست
constructionist U کسیکه قانون
long shot U کسیکه درمسابقات
whomso U بهر کسیکه
stalker U کسیکه میخرامد
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
snorter U کسیکه خرناس میکشد
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
joggers U کسیکه اهسته می دود
jogger U کسیکه اهسته می دود
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
waxer U کسیکه موم مالی میکند
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
loiterer U کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiter U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitered U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitering U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiters U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
hylotheist U کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
orthoepist U کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
lumberjack U کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjacks U کسیکه الوار وتیر اره میکند
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
parroter U کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
jailŠetc U کسیکه زندان خانه اوشده است
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
undertaking U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
death watch U پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
irreligionist U کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
irrepressible joy U کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
prisoner at the bar U کسیکه در نزد دادگاه متهم است
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
color bearer U کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
rock scorpion U کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
the observed of all observers U کسیکه توجه همه سوی اوست
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
knocker up U کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
landsman U کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com