English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hylotheist U کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pragamatist U کسیکه عملی بودن هر چیز راضر ر میداند
humoralist U کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
goodness U میداند
all the world knows U همه کس میداند
he has small greek U کمی یونانی میداند
he proved to know the secret U معلوم شد راز را میداند
gospeller U خودراتنهاصاحب انجیل میداند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
wittol U مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
humanitarian U کسی که نوع پرستی را کیش خود میداند
prehistorian U مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
pantheism U فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
intellectualist U کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
polemarch U سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
neither he nor she know U نه ان مرد میداند نه ان زن این دو تن مرد وزن هیچکدام نمیدانند
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
whom U کسیکه
blessed is he who U کسیکه
one who U کسیکه
dragman U کسیکه
gospeller U کسیکه
introspectionist U کسیکه معتقد به
constructionist U کسیکه قانون
whomso U بهر کسیکه
long shot U کسیکه درمسابقات
stalker U کسیکه میخرامد
minimalist U کسیکه خرسنداست
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
snorter U کسیکه خرناس میکشد
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
joggers U کسیکه اهسته می دود
jogger U کسیکه اهسته می دود
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
waxer U کسیکه موم مالی میکند
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
death watch U پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
ambidexter U کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
bedder U لله کسیکه بچه را خواب میکند
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
irreligionist U کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
orthoepist U کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
whitener U شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
loiterer U کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
rock scorpion U کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
knocker up U کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
loiter U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitered U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitering U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
arsonist U کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
color bearer U کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
jailŠetc U کسیکه زندان خانه اوشده است
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
canonist U کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
parroter U کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
pone U کسیکه ورق بازی رابر میزند
landsman U کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
irrepressible joy U کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
the observed of all observers U کسیکه توجه همه سوی اوست
loiters U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
heteroclite U کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
hemiplegic U کسیکه نیم بدنش فلج است
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
mumbler U کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
nonunion U کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
end gatherer U کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
engrosser U کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com