Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ordinee
U
کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proselyte
U
کسیکه تازه بدینی واردشود
weanling
U
کودک تازه از شیر گرفته
mannerist
U
کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
obituarian
U
کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
obituarist
U
کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
phonolite
U
خاره اتش فشانی که تخته سنگ تازه ازموه گرفته ان چون چکش بخوردصدامیدهد
deaconship
U
شماسی
diaconate
U
شماسی
lay deacon
U
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
one who
U
کسیکه
dragman
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
whom
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms
U
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
constructionist
U
کسیکه قانون
long shot
U
کسیکه درمسابقات
stalker
U
کسیکه میخرامد
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
whomso
U
بهر کسیکه
dullest
U
گرفته
hoarsest
U
گرفته
gruff
U
گرفته
dulling
U
گرفته
addicted
U
خو گرفته
fogbound
U
مه گرفته
dulls
U
گرفته
clouded
U
گرفته
mistful
U
مه گرفته
duller
U
گرفته
hoarser
U
گرفته
hoarse
U
گرفته
fustier
U
بو گرفته
fustiest
U
بو گرفته
fusty
U
بو گرفته
low spirited
U
گرفته
low-spirited
U
گرفته
uptight
U
گرفته
folded in mist
U
مه گرفته
dull
U
گرفته
air less
U
گرفته
dulled
U
گرفته
choky
U
گرفته
pokey
U
گرفته
darksome
U
گرفته
thick
U
گرفته
accustomed
خو گرفته
comate
U
مه گرفته
adopted
U
گرفته
muggy
U
گرفته
heartsore
U
دل گرفته
sombrous
U
گرفته
muzzy
U
گرفته
chock full
U
گرفته
thicker
U
گرفته
bunged up
U
قی گرفته
brumous
U
مه گرفته
thickest
U
گرفته
rancid
U
بو گرفته
misogynists
U
کسیکه از زن بیزار است
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
misogynist
U
کسیکه از زن بیزار است
figurant
U
کسیکه باجمع میرقصد
euphuist
U
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
scaler
U
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
heliophobe
U
کسیکه ازافتاب بیزاراست
rumormonger
U
کسیکه شایعه میسازد
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
snorter
U
کسیکه خرناس میکشد
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
benedick
U
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
tugger
U
کسیکه کوشش وتقلامیکند
measly
U
کرم گرفته
leaded
U
سرب گرفته
airless
U
گرفته یا دم کرده
tristful
U
گرفته محزون
in mourning
U
چرک گرفته
eerie
U
ترساننده گرفته
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
maggoty
U
کرم گرفته
wont
U
خو گرفته عادت
rainy
U
تر رگبار گرفته
began
U
دست گرفته
solemn
U
گرفته موقرانه
medalled
U
مدال گرفته
triste
U
گرفته محزون
filmy
U
غبار گرفته
filmiest
U
غبار گرفته
addict
خو گرفته معتاد
addicts
U
: خو گرفته معتاد
to d. itself
U
گرفته شدن
verminous
U
شپش گرفته
hoarsely
U
بطور گرفته
filmier
U
غبار گرفته
derivative
U
گرفته شده
cerated
U
موم گرفته
resolved that ......
U
تصمیم گرفته شد که
blear eyes
U
چشمان قی گرفته
blear
U
گرفته وتاریک
rheumatic
U
رماتیسم گرفته
dulls
U
کندشدن گرفته
reposing upon
U
قرار گرفته بر
on the panel
U
جزوصورت گرفته
fond
U
انس گرفته
fonder
U
انس گرفته
aeruginous
U
زنگ گرفته
fondest
U
انس گرفته
caught
U
گرفته شده
smoky
U
دود گرفته
mity
U
کزم گرفته
mistful
U
میغ گرفته
dulling
U
کندشدن گرفته
divorcees
U
زن طلاق گرفته
pokier
U
گرفته دلگیر
dull
U
کندشدن گرفته
divorcee
U
زن طلاق گرفته
dulled
U
کندشدن گرفته
patinated
U
زنگار گرفته
drippy
U
هوای گرفته
Are you kidding ? Are you being funny?
U
شوخیت گرفته ؟
patinous
U
کبره گرفته
dullest
U
کندشدن گرفته
pokiest
U
گرفته دلگیر
poky
U
گرفته دلگیر
derivatives
U
گرفته شده
duller
U
کندشدن گرفته
browser
U
کسیکه جسته وگریخته میخواند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
paperhanger
U
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
libertine
U
کسیکه پابند مذهب نیست
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
hylicist
U
کسیکه معتقد به مادیات است
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
presentee
U
کسیکه چیزی باوعرضه شده
paradoxist
U
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
libertines
U
کسیکه پابند مذهب نیست
pledger
U
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
inductee
U
کسیکه وارد خدمت شده
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
sitter
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
ortorian
U
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
autodidact
U
کسیکه پیش خود میاموزد
chain-smokers
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sandbagger
U
کسیکه کیسه شن بکار برد
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
malaprop
U
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
winegrower
U
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
demonist
U
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
revenant
U
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com