English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
box offices U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
court tennis U تنیس داخل سالن
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
fare dodger U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
delegatee U کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
intruders U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
intruder U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
aluminum pigmented dope U لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
freeware U نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
admission U ورودیه
door money U ورودیه
admissions U ورودیه
income U ورودیه جدیدالورود
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
entrancing U ورودیه اجازه ورود
fee U پای مزد ورودیه
gates U وسایل ورود ورودیه
gate U وسایل ورود ورودیه
entrances U ورودیه اجازه ورود
entranced U ورودیه اجازه ورود
entrance U ورودیه اجازه ورود
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
amphitheater U سالن
coliseum U سالن
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
music hall U سالن موسیقی
ballrooms U سالن رقص
drawing rooms U سالن پذیرایی
drawing room U سالن پذیرایی
beauty salon U سالن زیبایی
basilica U سالن درازومستطیل
mass hall U سالن نهارخوری
arrival hall U سالن ورود
gallery U سرسرا سالن
gym U سالن ژیمناستیک
messes U سالن غذاخوری
music halls U سالن موسیقی
lyceum U سالن بحث
showroom U سالن نمایشگاه
mass hall U سالن غذاخوری
showrooms U سالن نمایشگاه
mess U سالن غذاخوری
colosseum U سالن بزرگ
arrival hall U سالن ورود
galleries U سرسرا سالن
gyms U سالن ژیمناستیک
ballroom U سالن رقص
salon U سالن زیبایی
concourse U سالن اصلی
basilicas U سالن درازومستطیل
living room U سالن نشیمن
salons U سالن زیبایی
living rooms U سالن نشیمن
lobbied U سالن انتظار
lobby U سالن انتظار
lobbies U سالن انتظار
pass U بلیط
passed U بلیط
ticket U بلیط
tickets U بلیط
passes U بلیط
elder hard U سر بلیط
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
refectory U سالن ناهار خوری
lyceum U سالن سخنرانی عمومی
lobbies U سالن هتل و مهمانخانه
astrodome U سالن رسد خانه
officer's mess U سالن غذاخوری افسران
dojang U سالن تمرین تکواندو
lobby U سالن هتل و مهمانخانه
refectories U سالن ناهار خوری
lobbied U سالن هتل و مهمانخانه
dramshop U سالن مشروب فروشی
departure hall U سالن ترک کردن
wardroom U سالن بیماران بیمارستان
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
saloon car U واگن سالن دار
saloon U سالن زیبایی رستوران
saloons U سالن زیبایی رستوران
parlor car U سالن استراحت قطار
meal ticket U بلیط غذا
meal tickets U بلیط غذا
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U بلیط دوسره
rain check U بلیط باران
complimentary U بلیط افتخاری
deadhead U بی بلیط سفرکردن
token U بلیط ورود
season tickets U بلیط فصلی
booking clerk U بلیط فروش
hare U مسافر بی بلیط
hares U مسافر بی بلیط
trip ticket U بلیط مسافرت
tickets U بلیط منتشرکردن
ticket U بلیط منتشرکردن
stubs U ته بلیط کوتوله
stubbing U ته بلیط کوتوله
season ticket U بلیط فصلی
commutation ticket U بلیط با تخفیف
return ticket U بلیط دوسره
return tickets U بلیط دوسره
tokens U بلیط ورود
stub U ته بلیط کوتوله
stubbed U ته بلیط کوتوله
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
The hall has three exits. U سالن دارای سه خروجی است.
valhalla U سالن پذیرایی خدای اودین
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
day return U بلیط رفتو برگشت
cards U کارت ویزیت بلیط
card U کارت ویزیت بلیط
show your ticket to him U بلیط خودراباونشان دهید
box offices U باجه بلیط فروشی
box office U باجه بلیط فروشی
tickets U بلیط دار کردن
to queue [line] up for tickets U برای بلیط در صف ایستادن
ticket U بلیط دار کردن
rain check U بلیط مجانی یا مجدد
return ticket U بلیط رفت و برگشت
nave U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
mess hall U سالن غذا خوری سرباز خانه
Is there a beauty salon in the hotel? U آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
bookable U بلیط هواپیما-صندلیتئاتر رزروشده
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
grille U شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
grilles U شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
show him your ticket U بلیط خودرا باو نشان دهید
There are a few tickets left for tonight . U چند بلیط برای امشب مانده
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
pullman car U واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform U بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
sell out U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
travel agents U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
sell-out U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
rain check <idiom> U بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
blessed is he who U کسیکه
gospeller U کسیکه
one who U کسیکه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com