English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
the curtain falls U پرده میافتد
f. come f.served U رودتر راه میافتد
way the wind blows <idiom> U چیزی که اتفاق میافتد
it is of frequent U بسیار اتفاق میافتد
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
lenght U ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
chippie U ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
lineball U توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
netball U توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
butterfingers U کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
air operated tipping gear U چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
yorker U توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
cyclic U دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
fascicular U دستهای
batch U دستهای
denominational U دستهای
party lines U خط دستهای
party line U خط دستهای
congregational U دستهای
claque U دستهای که
fascicled U دستهای
bunchy U دستهای
batches U دستهای
processionary U دستهای
pentadelphous U پنج دستهای
group flashing light U چشمک زن دستهای
multiple contact U کنتاکت دستهای
batch file U فایل دستهای
gregarious U اجتماعی دستهای
batch processing U پردازش دستهای
batch mode U باب دستهای
block copolymer U همبسپار دستهای
batch compiler U همگردان دستهای
production U تولید دستهای
poppyhead U گل اذین دستهای
productions U تولید دستهای
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
wash your hands U دستهای خود را بشویید
asterism U برج دستهای از ستارگان
splitting U چند دستهای شدن
gallowglass U دستهای سرباز مزدور
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
squadron U دستهای از مردم گروه هواپیما
dinosaurs U دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
squadrons U دستهای از مردم گروه هواپیما
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
vespiary U اجتماع زنبوران دستهای زنبور
batch U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
wide arm handstand U بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batches U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
chain gang U دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
hard handed U دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
maharaja U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajas U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
someone's hands are tied <idiom> U دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
strappado U مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
an intercurrent disease U ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
monoprogramming system U سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy U نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
windrow U دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
queued U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
chains U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
queues U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
chain U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batch U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje U سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential U خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT U فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
gospeller U کسیکه
dragman U کسیکه
blessed is he who U کسیکه
whom U کسیکه
one who U کسیکه
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
it occurs twice a day U روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
bureau U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
introspectionist U کسیکه معتقد به
long shot U کسیکه درمسابقات
whomso U بهر کسیکه
stalker U کسیکه میخرامد
constructionist U کسیکه قانون
minimalist U کسیکه خرسنداست
batch U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batches U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
joggers U کسیکه اهسته می دود
jogger U کسیکه اهسته می دود
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
snorter U کسیکه خرناس میکشد
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com