Perdic | کسیکه ازتصرف ملک خودمحروم شده است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	disseisee U	کسیکه ازتصرف ملک خودمحروم شده است

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	disseisor U	کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
Other Matches

	mediaevalist U	کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
	disseise U	ازتصرف خارج کردن
	dispossessor U	ازتصرف محروم کننده
	disseisin U	محروم شدگی ازتصرف
	disseisin U	تحریم کسی ازتصرف ملک خود
	stripper U	کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
	strippers U	کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
	dispossessed U	ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
	dispossess U	ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
	dispossessing U	ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
	dispossesses U	ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
	gospeller U	کسیکه
	dragman U	کسیکه
	one who U	کسیکه
	blessed is he who U	کسیکه
	whom U	کسیکه
	long shot U	کسیکه درمسابقات
	constructionist U	کسیکه قانون
	stalker U	کسیکه میخرامد
	introspectionist U	کسیکه معتقد به
	whomso U	بهر کسیکه
	minimalist U	کسیکه خرسنداست
	snorter U	کسیکه خرناس میکشد
	misogynists U	کسیکه از زن بیزار است
	misogynist U	کسیکه از زن بیزار است
	pall bearer U	کسیکه در همراهی با جنازه
	rumormonger U	کسیکه شایعه میسازد
	heliophobe U	کسیکه ازافتاب بیزاراست
	benedick U	کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
	scaler U	کسیکه مقیاس بکارمیبرد
	euphuist U	کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
	jogger U	کسیکه اهسته می دود
	nobs U	کسیکه از طبقات بالاباشد
	figurant U	کسیکه باجمع میرقصد
	nob U	کسیکه از طبقات بالاباشد
	obstructionist U	کسیکه برای جلوگیری
	joggers U	کسیکه اهسته می دود
	tugger U	کسیکه کوشش وتقلامیکند
	wonder worker U	کسیکه معجزه میکند
	speller U	کسیکه لغت را هجی میکند
	cessionary U	کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
	songwriter U	کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
	somnambulistic U	کسیکه درخواب راه میرود
	browser U	کسیکه جسته وگریخته میخواند
	symposiast U	کسیکه در بزم شرکت میکند
	symposiarch U	کسیکه جلسهای را اداره میکند
	inductee U	کسیکه وارد خدمت شده
	autodidact U	کسیکه پیش خود میاموزد
	pseudologist U	کسیکه مرتبا دروغ میگوید
	fruiter U	کسیکه درخت میوه میکارد
	presentee U	کسیکه چیزی باوعرضه شده
	fruitarian U	کسیکه با میوه زندگی میکند .
	revenant U	کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
	stargazer U	کسیکه به ستاره ها خیره شده
	first nighter U	کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
	fillbelly U	کسیکه درکاری حریص باشد
	sandbagger U	کسیکه کیسه شن بکار برد
	gunfighter U	کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
	faunist U	کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
	purse bearer U	کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
	gossiper U	کسیکه شایعات بی اساس میدهد
	embracer U	کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
	griper U	کسیکه مرتب شکایت میکند
	pseudologer U	کسیکه مرتبا دروغ میگوید
	gigman U	کسیکه درشکه تک اسبه دارد
	depositor U	کسیکه پول در بانک میگذارد
	contrapuntist U	کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
	hylicist U	کسیکه معتقد به مادیات است
	processionist U	کسیکه با دستهای راه میافتد
	soliloquizer U	کسیکه باخود حرف میزند
	soliloquist U	کسیکه باخود حرف میزند
	deadhead U	کسیکه بدون بلیط سوار
	proselyte U	کسیکه تازه بدینی واردشود
	demonist U	کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
	elephantiac U	کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
	pledger U	کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
	watchers U	کسیکه پاسداری و نظارت میکند
	prankster U	کسیکه شوخی زننده کند
	lobbyist U	کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
	lobbyists U	کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
	chain smoker U	کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
	sitter U	کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
	pranksters U	کسیکه شوخی زننده کند
	sitters U	کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
	malaprop U	کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
	waxer U	کسیکه موم مالی میکند
	ortorian U	کسیکه شرکت در خواندن بنماید
	weaner U	کسیکه بچه را از شیر میگیرد
	watcher U	کسیکه پاسداری و نظارت میکند
	non entity U	کسیکه بودونابوداو یکی است
	sweater U	کسیکه عرق میکند پلوور
	sweaters U	کسیکه عرق میکند پلوور
	negroid U	کسیکه خون سیاهان در او باشد
	nightwalker U	کسیکه شب در خواب راه میرود
	winegrower U	کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
	ghost writer U	کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
	ghost-writer U	کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
	ghost-writers U	کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
	chain-smoker U	کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
	chain-smokers U	کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
	lobbyer U	کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
	liveryman U	کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
	night walker U	کسیکه در خواب راه میرود
	libertines U	کسیکه پابند مذهب نیست
	paradoxist U	کسیکه سخنهای متناقض میگوید
	paperhanger U	کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
	falconer U	کسیکه با شاهین شکار میکند
	personator U	کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
	scapegoats U	کسیکه قربانی دیگران شود
	light sleeper U	کسیکه خوابش سبک است
	falconers U	کسیکه با شاهین شکار میکند
	paralogist U	کسیکه قیاس نادرست میسازد
	libertine U	کسیکه پابند مذهب نیست
	milch cow U	کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
	jailŠetc U	کسیکه زندان خانه اوشده است
	irrepressible joy U	کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
	misanthropist U	کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
	pone U	کسیکه ورق بازی رابر میزند
	mumbler U	کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
	garreteer U	کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
	interpolator U	کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
	revelationist U	کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
	landsman U	کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
	moonlighter U	کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
	parroter U	کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
	octoroon U	کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
	prison bird U	کسیکه زندان خانه او شده است
	progress chaser U	کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
	ox man U	کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
	malapropian U	کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
	hylotheist U	کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
	heteroclite U	کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
	orthoepist U	کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
	head liner U	کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
	knocker up U	کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
	irreligionist U	کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
	knobbler U	کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
	hemiplegic U	کسیکه نیم بدنش فلج است
	prisoner at the bar U	کسیکه در نزد دادگاه متهم است
	nonunion U	کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
	non abstainer U	کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
	loiterer U	کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
	gainer U	کسیکه سود میبرد استفاده کننده
	wool stapler U	کسیکه تجارت پشم خام میکند
	loitering U	:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
	loiters U	:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
	colonist U	کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
	colonists U	کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
	vacuist U	کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
	undertaking U	کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
	sadistic U	کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
	sadistically U	کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
	the observed of all observers U	کسیکه توجه همه سوی اوست
	air controlman U	کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
	loiter U	:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
	weekender U	کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
	undertakers U	کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
	whitener U	شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
	spoilsport U	کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
	spoilsports U	کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
	lumberjack U	کسیکه الوار وتیر اره میکند
	lumberjacks U	کسیکه الوار وتیر اره میکند
	would be U	کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
	would-be U	کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
	vouchee U	کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
	sadist U	کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
	undertaker U	کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
	loitered U	:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
	conventionalist U	کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
	dabster U	کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
	death watch U	پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
	ambidexter U	کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
	demonstrationist U	کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
	engrosser U	کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
	smatterer U	کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
	rock scorpion U	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
	dragsman U	لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
	end gatherer U	کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
	covenantee U	کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
	my neighbour at dinner U	کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
	arsonist U	کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
	syllogist U	کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
	bedder U	لله کسیکه بچه را خواب میکند
	free thinker U	کسیکه دارای فکر ازاد بوده
	canonist U	کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
	color bearer U	کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
	ordinee U	کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
	snuffer U	وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
	gatecrashers U	کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
	winnower U	کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
	quarterfinalist U	کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
	rubricator U	کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
	nostradamus U	کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
	weisenheimer U	کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
	wisenheimer U	کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
	wine cooper U	کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
	gatecrasher U	کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
	wine taster U	کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
	wire dancer U	کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
	second fiddle U	کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است