English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 256 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gain U کسب کردن باز یافتن
gained U کسب کردن باز یافتن
gains U کسب کردن باز یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
exchange U عوض کردن تسعیر یافتن
exchanged U عوض کردن تسعیر یافتن
exchanges U عوض کردن تسعیر یافتن
exchanging U عوض کردن تسعیر یافتن
meet U : برخورد کردن یافتن
meets U : برخورد کردن یافتن
flow U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flows U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
extend U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
migrate U سیر کردن انتقال یافتن
migrated U سیر کردن انتقال یافتن
migrates U سیر کردن انتقال یافتن
migrating U سیر کردن انتقال یافتن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
improve U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improves U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
mend U رفو کردن بهبودی یافتن
mended U رفو کردن بهبودی یافتن
mends U رفو کردن بهبودی یافتن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
strengthen U تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthened U تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthens U تقویت یافتن تحکیم کردن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
center U کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
Other Matches
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
discovers U یافتن
detected U یافتن
finds U یافتن
detecting U یافتن
discovering U یافتن
detect U یافتن
detects U یافتن
discovered U یافتن
find U یافتن
discover U یافتن
overpower U استیلا یافتن بر
dwindling U تدریجاکاهش یافتن
specialises U تخصص یافتن
realize U تحقق یافتن
overpowered U استیلا یافتن بر
specialize U تخصص یافتن
specialising U تخصص یافتن
to get rid of U رهایی یافتن از
dwindles U تدریجاکاهش یافتن
dwindled U تدریجاکاهش یافتن
dwindle U تدریجاکاهش یافتن
specializing U تخصص یافتن
achieves U دست یافتن
relaxes U تخفیف یافتن
immix U امیزش یافتن
achieved U دست یافتن
realises U تحقق یافتن
relaxing U تخفیف یافتن
achieve U دست یافتن
specializes U تخصص یافتن
realising U تحقق یافتن
prefers U ترجیح یافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
realized U تحقق یافتن
realizes U تحقق یافتن
specialization U تخصص یافتن
attains U دست یافتن
to get fame U شهرت یافتن
end U خاتمه یافتن
to get off U رهایی یافتن از
overcoming U غلبه یافتن
overcomes U غلبه یافتن
rises U خاتمه یافتن
accrue U گسترش یافتن
convect U انتقال یافتن
recover U بهبودی یافتن
rise U خاتمه یافتن
accrue U افزایش یافتن
recovers U بهبودی یافتن
overcome U غلبه یافتن
realizing U تحقق یافتن
over- U پایان یافتن
over U پایان یافتن
to gain the upper hand U غلبه یافتن
overpowers U استیلا یافتن بر
decrease U کاهش یافتن
decrease U نقصان یافتن
conquers U پیروزی یافتن بر
conquering U پیروزی یافتن بر
accrues U افزایش یافتن
conquer U پیروزی یافتن بر
to get ones hand in U دست یافتن به
ended U خاتمه یافتن
to be prolonged U امتداد یافتن
recovering U بهبودی یافتن
realised U تحقق یافتن
dominates U تفوق یافتن
terminates U خاتمه یافتن
ensure U اطمینان یافتن
ensured U اطمینان یافتن
ensures U اطمینان یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
boomed U توسعه یافتن
booming U توسعه یافتن
diminish U نقصان یافتن
booms U توسعه یافتن
reduce U کاهش یافتن
diminish U تقلیل یافتن
diminishes U نقصان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
terminated U خاتمه یافتن
transcending U برتری یافتن
terminate U خاتمه یافتن
transcends U برتری یافتن
spread U گسترش یافتن
dominate U تفوق یافتن
dominated U تفوق یافتن
reduce U تقلیل یافتن
spreads U گسترش یافتن
reduces U کاهش یافتن
reduces U تقلیل یافتن
reducing U تقلیل یافتن
reducing U کاهش یافتن
insures U اطمینان یافتن
insuring U اطمینان یافتن
to take courage U خرات یافتن
transcend U برتری یافتن
transcended U برتری یافتن
centered U تمرکز یافتن
centers U تمرکز یافتن
to be transferred U انتقال یافتن
accrues U گسترش یافتن
accruing U افزایش یافتن
accruing U گسترش یافتن
wane U کاهش یافتن
waned U کاهش یافتن
outspread U گسترش یافتن
taper off U کاهش یافتن
decreased U نقصان یافتن
decreased U کاهش یافتن
lay hands on something <idiom> U یافتن چیزی
outreach U برتری یافتن
decreases U نقصان یافتن
decreases U کاهش یافتن
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
pull round U بهبودی یافتن
to be through U فراغت یافتن
to peter out U نقصان یافتن
protend U امتداد یافتن
centred U تمرکز یافتن
centre U تمرکز یافتن
development U تکامل یافتن
developments U تکامل یافتن
boom U توسعه یافتن
shrinks U کاهش یافتن
wanes U کاهش یافتن
shrink U کاهش یافتن
shrinking U کاهش یافتن
waning U کاهش یافتن
relax U تخفیف یافتن
to quit oneself of U رهائی یافتن از
overmatch U تفوق یافتن
accedes U راه یافتن
masters U تسلط یافتن بر
accedes U دست یافتن
acceded U راه یافتن
mastered U تسلط یافتن
mastered U تسلط یافتن بر
master U تسلط یافتن
master U تسلط یافتن بر
acceded U دست یافتن
scant U تخفیف یافتن
accede U راه یافتن
accede U دست یافتن
centralisation U مرکزیت یافتن
centralization U مرکزیت یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
acceding U دست یافتن
masters U تسلط یافتن
perennate U دوام یافتن
to extricate oneself U رهایی یافتن
demise U وفات یافتن
luxuriate U شکوه یافتن
tenser U تشدید یافتن
tenses U تشدید یافتن
tensest U تشدید یافتن
luxuriated U شکوه یافتن
tensing U تشدید یافتن
penetract U راه یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
luxuriates U شکوه یافتن
wind up U پایان یافتن
acceding U راه یافتن
luxuriating U شکوه یافتن
take steps <idiom> U آمادگی یافتن
center U تمرکز یافتن
expands U بسط یافتن
lessens U تقلیل یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
escalate U فزونی یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
alters U تغییر یافتن
altering U تغییر یافتن
up and about <idiom> بهبود یافتن
altered U تغییر یافتن
misalign U تغییر یافتن
alter U تغییر یافتن
get out U رهایی یافتن
lessening U تقلیل یافتن
to reach for knowledge U برای یافتن
to undergo a change U تغییر یافتن
meliorate U بهبود یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
to develop U تکامل یافتن
escalating U فزونی یافتن
escalates U فزونی یافتن
escalated U فزونی یافتن
lessen U تقلیل یافتن
overspread U بسط یافتن
expand U بسط یافتن
expanding U بسط یافتن
lessened U تقلیل یافتن
wrap up U خاتمه یافتن
learn U اگاهی یافتن
deploy U گسترش یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com