English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cut glass U بلور کریستال
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
epistemology U شناخت شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
technology U حرفه شناسی شناخت دانشی
technologies U حرفه شناسی شناخت دانشی
crystallography U بلور شناسی
crystallography U مبحث بلور شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
grain boundary U مرز بلورها
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
pteridology U مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
crystal U کریستال
crystals U کریستال
mixed crystal U کریستال امیخته
crystallite U خرده کریستال
solid solution U کریستال مخلوط
ideal crystal U کریستال ایده ال
crystal axis U محور کریستال
filter crystal U کریستال صافی
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
mixed crystal U کریستال مخلوط
liquid crystals U کریستال مایع
liquid crystal U کریستال مایع
gnosis U شناخت
incognito U نا شناخت
cognition U شناخت
understanding U شناخت
cognisance [British] U شناخت
cognition U شناخت
recognition U شناخت
realizing U شناخت
realising [British] U شناخت
knowledge U شناخت
knowledge U شناخت
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
cosmology U کیهان شناخت
cosmologies U کیهان شناخت
sentience U شناخت حسی
speech recogintion U شناخت کلام
cognizance need U نیاز شناخت
telegnosis U شناخت غیبی
enviromental biology U بوم شناخت
logical cognition U شناخت منطقی
kinematics U حرکت شناخت
acoustics U صوت شناخت
ecology U بوم شناخت
psychognosis U شناخت روانی
recognizable U شناخت پذیر
recognizably U شناخت پذیر
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
electrotechnology U شناخت صنعت برق
security cognizance U شناخت ازنظر صلاحیت
prerecognition hypothesis U فرضیه پیش شناخت
ocr U شناخت کاراکتر نوری
metrological U شناخت علم اوزان و مقیاسات
system dynamics U شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
single crystal U تک بلور
crystals U بلور
crystal glass U بلور
crystalliferous U بلور زا
crystal U بلور
flint glass U بلور
prism U بلور
prisms U بلور
colored crystal U بلور سنگین
crystal pulling U بلور پردازی
catwhisker U سوزن بلور
glassware U بلور الات
covalent crystal U بلور کووالانسی
crystal plane U صفحه بلور
cast crystal U بلور ریخته
quartz crystal U بلور کوارتز
crystal growth U رشد بلور
quasi crystal U شبه بلور
rock crystal U سنگ بلور
valence crystal U بلور کووالانسی
crystal control U تنظیم با بلور
crystal lattice U شبکه بلور
crystal gazing U بلور بینی
crystal defect U نقص بلور
crystal energy U انرژی بلور
atomic crystal U بلور اتمی
microcrystal U ریز بلور
crystal structure U ساختار بلور
crystalloid U شبیه بلور
detecting crystal U بلور اشکارساز
ionic crystal U بلور یونی
distorted crystal U بلور واپیچیده
iceland spar U بلور ایسلند
crystalloid U شبکه بلور
glassworker U بلور ساز
host crystal U بلور زمینه
host crystal U بلور میزبان
crystallography U بلور نگاری
crystallography U علم بلور
crystal system U دستگاه بلور
crystalliferous U موجد بلور
flint glass U فرف بلور
monovalent crystal U بلور تک والانسی
molecular crystal U بلور مولکولی
crystallization U بلور سازی
crystallographer U بلور شناس
metal crystal U بلور فلز
macle U بلور زوج
iceland crystal U بلور ایسلند
crystal U بلور کوارتز
whisker U سوزن بلور
crystals U بلور کوارتز
quartz U بلور کوهی
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
silicon U ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
crystal field theory U نظریه میدان بلور
c.f.t U نظریه میدان بلور
crystal allotropy U چند شکلی بلور
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
conversion loss of frequency changer cry U اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
endomorph U بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
reading U مطالعه
perusal U مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
readings U مطالعه
studies U مطالعه
etude U مطالعه
extemporal U بی مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
study U مطالعه
studying U مطالعه
off hand U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
scrutinize U مطالعه کردن
unstudied U مطالعه نشده
at sight U بی مطالعه قبلی
system study U مطالعه سیستم
study U مطالعه کردن
survey U مطالعه کردن
study habits U عادتهای مطالعه
dissect [analyse] U مطالعه کردن
lucubration U مطالعه سخت
assay U مطالعه کردن
studio U اطاق مطالعه
studios U اطاق مطالعه
surveyed U مطالعه مجمل
analyse [British] U مطالعه کردن
analyze [American] U مطالعه کردن
survey U مطالعه مجمل
surveys U مطالعه مجمل
look into U مطالعه کردن
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
evaluate U مطالعه کردن
inspect U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
portable standard U چراغ مطالعه
determine U مطالعه کردن
praxeology U مطالعه رفتارانسان
impromptu U بی مطالعه تصنیف
studied U از روی مطالعه
enquire into U مطالعه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com