English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geometer U کرم زمین پیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surveyor U زمین پیما
surveyors U زمین پیما
land measurer U زمین پیما
measuring worm U گرم زمین پیما
Other Matches
measurer U پیما
seafarers U بحر پیما
seafarer U بحر پیما
mountaineers U کوه پیما
intercontinental U قاره پیما
mountaineer U کوه پیما
trochometer U مسافت پیما
pelvimeter U لگن پیما
trochometer U راه پیما
spacecraft U فضا پیما
planimeter U رویه پیما
viameter U مسافت پیما
hypsometer U ارتفاع پیما
marcher U راه پیما
viameter U راه پیما
trudger U راه پیما
dendrometer U درخت پیما
walks U راه پیما
router U راه پیما
leadsman U ژرف پیما
stereometer U حجم پیما
walked U راه پیما
walk U راه پیما
stereometer U گنج پیما
space vehicle U فضا پیما
seagoing U دریا پیما
cragsman U کوه پیما
craniometer U جمجمه پیما
plumb U :ژرف پیما
oceangoing U اقیانوس پیما
goniometer U گوشه پیما
gradiometer U شیب پیما
micrometer U ریز پیما
gradometer U شیب پیما
ocean convoy U کاروان اقیانوس پیما
ocean vessel U کشتی اقیانوس پیما
laker U کشتی دریاچه پیما
transoceanic U در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
plummeting U ژرف پیما سرازیرشدن
plummets U ژرف پیما سرازیرشدن
callipers U پرگار قطر پیما
plummeted U ژرف پیما سرازیرشدن
plummet U ژرف پیما سرازیرشدن
rocket ship U موشک یا پرتابه فضا پیما
planimeter U سطح پیما پهنه سنج
intercontinental U بین قارهای قاره پیما
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
land U زمین
rooter U زمین کن
this earthly round U زمین
earths U زمین
tellus U زمین
acres U زمین
acre U زمین
terrain U زمین
cinder track U زمین دو
cinder tracks U زمین دو
soiling U زمین
extra terrestrial U زمین
grass roots U کف زمین
graze U زمین
grazes U زمین
aerospace U جو زمین
norland U زمین
land n U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
lackland U بی زمین
soils U زمین
soil U زمین
grazed U زمین
fielded U زمین
fields U زمین
ground U زمین
geodetically U زمین
domain U زمین
domains U زمین
ground U کف زمین
ground line U خط زمین
real estate U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
earthing U زمین
field U زمین
floor U کف زمین
earth U زمین
globes U زمین
globe U زمین
ground surface U کف زمین
ground U : زمین
earth excavating U حفاری زمین
earth electrode U الکترد زمین
geoid U زمین دیسه
earth current U برق زمین
permeable ground U زمین تراوا
pervious ground U تراوا زمین
terrain U نوع زمین
terrain U زمین ناحیه
uplands U زمین کوهستانی
basement U زیر زمین
basements U زیر زمین
earth science U زمین شناسی
upland U زمین کوهستانی
terrain U زمین عملیات
uplands U زمین بلند
physical characteristics U خصوصیات زمین
upland U زمین بلند
geoid U زمین وار
earth socket پریز زمین
permeable ground U تراوا زمین
geoisotherm U همدمای زمین
original ground U زمین طبیعی
paralysis U زمین گیری
geolatry U زمین پرستی
floor U محدوده زمین
difficult terrain U زمین دو عارضه
crusts U پوسته زمین
floored U محدوده زمین
floors U محدوده زمین
orbit of the earth U مدار زمین
open country U زمین باز
geosphere U زمین سپهر
geotaxis U زمین گرایی
crust U پوسته زمین
demesne U تملک زمین
original ground U زمین بکر
paralytic disability U زمین گیری
drill harrow U زمین صاف کن
geotherm U همدمای زمین
borderland U زمین سرحدی
borderlands U زمین سرحدی
laird U صاحب زمین
lairds U صاحب زمین
geostrategy U زمین شناسی
bog U زمین باطلاقی
bogs U زمین باطلاقی
speculation U زمین خواری
isogeotherm U همدمای زمین
downfield U زمین حریف
parterre U در طول زمین
parcelling U تفکیک زمین
deer lick U زمین شوره
terrain U عوارض زمین
panhandles U زمین باریکه
flat ground U زمین تخت
flat ground U زمین مسطح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com