Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aeronautical designation
U
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aviationelectronic
U
بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
technological
U
تخصصی
technologically
U
تخصصی
technical
U
تخصصی
expertism
U
تخصصی
qualifies
U
تخصصی
specilized
U
تخصصی
qualify
U
تخصصی
data code
U
کد تخصصی
professional
U
تخصصی
professionals
U
تخصصی
military occupational speciality
U
کد تخصصی نظامی
career courses
U
دورههای تخصصی
specialization
U
تخصصی کردن
special staff
U
ستاد تخصصی
professional education
U
اموزش تخصصی
skilled
U
متخصص تخصصی
professional jobs
U
شغلهای تخصصی
technical language
U
زبان تخصصی
civilian occupational specialty
U
کدهای تخصصی غیرنظامی
inexpertness
U
ناشی گری بی تخصصی
trade magazine
U
مجله تخصصی تجارت
paraprofessional staff
U
کارکنان غیر تخصصی
specialty clinic
U
درمانگاه تخصصی بهداری
entry level jobs
U
شغلهای غیر تخصصی
converted
U
بازی در پست غیر تخصصی
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
convert
U
بازی در پست غیر تخصصی
converts
U
بازی در پست غیر تخصصی
converting
U
بازی در پست غیر تخصصی
students
U
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student
U
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
consulting
U
شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
no branch
U
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
IMA
U
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
ri/sme
U
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
sig
U
Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
astronavigation
U
فضانوردی
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
aeronautical chart
U
نقشههای فضانوردی
space medicine
U
پزشکی فضانوردی
astronautics
U
علوم فضانوردی
air minded
U
علاقمند به فضانوردی وهوانوردی
aeronautism
U
هوانوردی
aviation
U
هوانوردی
aviation aeronautics
U
هوانوردی
avigation
U
هوانوردی
kiwis
U
دانشجوی هوانوردی
aeronautical chart
U
نقشههای هوانوردی
kiwi
U
دانشجوی هوانوردی
air almanac
U
تقویم هوانوردی
air almanac
U
سالنامه هوانوردی
aeronautics
U
دانش هوانوردی
aviation psychology
U
روانشناسی هوانوردی
aeronautics
U
علم هوانوردی
air mile
U
هوانوردی معادل 3301
g suit
U
لباس مخصوص هوانوردی
aeronautic
U
مربوط به دانش هوانوردی
aeronautical
U
مربوط به دانش هوانوردی
holding area
U
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
way point
U
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
percipient
U
مدرک
documenting
U
مدرک
deed
U
مدرک
deeds
U
مدرک
voucher
U
مدرک
vouchers
U
مدرک
lead
U
مدرک
leads
U
مدرک
clue
U
مدرک
written evidence
U
مدرک
clues
U
مدرک
document
U
مدرک
muniment
U
مدرک
documented
U
مدرک
reference
[testimonial]
U
مدرک
mark
U
مدرک
proofs
U
مدرک
proof
U
مدرک
naked
U
بی مدرک
certificate
[official document]
U
مدرک
report
U
مدرک
perceptive
U
مدرک
attestation
U
مدرک
grade
U
مدرک
evidence
U
مدرک
adminicle
U
مدرک
evidence
U
مدرک
lost document
U
مدرک گم شده
proof
U
نشانه مدرک
writing
U
مدرک
[سند ]
witnessed
U
شاهد مدرک
witness
U
شاهد مدرک
testimony
U
تصدیق مدرک
bachelor's degree
U
مدرک لیسانس
testimonies
U
تصدیق مدرک
label record
U
مدرک برچسب
proofs
U
نشانه مدرک
end of record
U
انتهای مدرک
authentic document
U
مدرک اصلی
master document
U
مدرک اصلی
logical record
U
مدرک منطقی
document format
U
قالب مدرک
document format
U
فرمت مدرک
document processing
U
پردازش مدرک
evidence of the corpus
U
مدرک جرم
record
U
سابقه مدرک
witnessing
U
شاهد مدرک
conclusive evidence
U
مدرک قاطع
certificate of capacity
U
مدرک شایستگی
record length
U
درازای مدرک
endnote
U
پایان مدرک
record format
U
قالب مدرک
witnesses
U
شاهد مدرک
physical record
U
مدرک مادی
not a leg to stand on
<idiom>
U
مدرک کافی نداشتن
to produce testimony
U
مدرک ارائه دادن
document base font
U
فونت پایه مدرک
deed of assignment
U
مدرک صلاحیت قانونی
documentation
U
مدرک یا مدارک اسناد
voucher
U
مدرک تضمین کننده
certificate of capacity
U
مدرک ابراز لیاقت
certificate of achievement
U
مدرک تصدیق شایستگی
vouchers
U
مدرک تضمین کننده
certificate for decoration
U
مدرک اعطای نشان
record
U
مدرک ثبت کردن
announcing
U
اشکارکردن مدرک دادن
announces
U
اشکارکردن مدرک دادن
announced
U
اشکارکردن مدرک دادن
announce
U
اشکارکردن مدرک دادن
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
probation
U
ارائه مدرک ودلیل
fixed length record
U
مدرک با درازای ثابت
document
U
متکی به مدرک کردن
documented
U
متکی به مدرک کردن
variable length record
U
مدرک با طول متغیر
trailer record
U
مدرک پشت بند
certificate of achievement
U
مدرک ابراز لیاقت
documenting
U
متکی به مدرک کردن
secondhand evidence
U
مدرک دست دوم
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
record layout
U
طرح بندی مدرک
probational
U
ارائه مدرک ودلیل
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
record
U
مدرک کتبی سابقه
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
piece of writing
U
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
certificate of honorable service
U
مدرک تصدیق خدمت صادقانه
to give evdience
U
گواهی دادن مدرک بودن از
proof is the result of evidenc
U
دلیل نتیجه مدرک است
Give the benefit of the doubt
<idiom>
U
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
authority
U
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
record
U
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
site
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com