Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Where can I get a taxi?
U
کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Where can I get a taxi?
U
کجا میتوانم تاکسی سوار شوم.
Other Matches
Where can I get a taxi?
U
کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get a taxi?
U
کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
To pick up a passenger.
U
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
taxiway
U
راه تاکسی یا باند تاکسی
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie
U
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
i can go
U
میتوانم بروم
cavalry
U
سوار نظامی سوار اسبی
so far as i can guess
U
انچه من میتوانم حدس بزنم
May I see the room?
U
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
Can I rent a flat?
U
آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
How do I get to city center?
U
چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
How can I make such pilot
U
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
Where can I get my car washed?
کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
Where can I get butane gas?
U
کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟
Where can I park my car?
U
کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
Can I get there on foot?
U
آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
Can I rent a holiday cottage?
U
آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
Where can I hire a car?
U
کجا میتوانم اتومبیل اجاره کنم؟
horse guards
U
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
Can I pay by credit card?
U
آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
Can I rent a bungalow?
U
آیا میتوانم یک خانه ویلایی اجاره کنم؟
Where can I get butane gas?
U
کجا میتوانم گاز بوتان تهیه کنم؟
Can I make an appointment for friday?
U
آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
cavalry man
U
سوار در سوار نظام
Taxi!
U
تاکسی!
taxicabs
U
تاکسی
Taxi
U
تاکسی
taxicab
U
تاکسی
cab
U
تاکسی
cabs
U
تاکسی
shore boat
U
تاکسی اب
taxi
U
تاکسی یا خودروی
cab drivers
U
رانندهی تاکسی
taxiing
U
تاکسی خودروی
taxies
U
تاکسی یا خودروی
cab driver
U
رانندهی تاکسی
taxies
U
تاکسی کردن
taxied
U
تاکسی یا خودروی
taxied
U
تاکسی کردن
taxied
U
تاکسی خودروی
taxiing
U
تاکسی کردن
taxiing
U
تاکسی یا خودروی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
taximan
U
راننده تاکسی
taxi
U
تاکسی خودروی
cabstand
U
توقفگاه تاکسی
cabman
U
راننده تاکسی
cabby
U
راننده تاکسی
cabbies
U
راننده تاکسی
cabbie
U
راننده تاکسی
taxies
U
تاکسی خودروی
taxi
U
تاکسی کردن
taxiway
U
مسیر تاکسی کردن
taximeter
U
مسافت نمای تاکسی
taxi stand
U
ماندگاه مجاز تاکسی
taximeter
U
نشان دهنده کرایه تاکسی
taxiway
U
جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
minicab
U
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
Please get me a taxi.
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
The cab neared
[approached]
20th Street.
U
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
minicabs
U
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
cruiser
U
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
cruisers
U
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
turn off guidance
U
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
bare base
U
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
Take this luggage to the taxi, please.
لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Take this luggage to the bus, please.
لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
wheel load
U
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
board
U
سوار
boarded
U
سوار
horsewoman
U
سوار
outside ofa horse
U
سوار
in the saddle
U
سوار
troopers
U
سوار
trooper
U
سوار
horseback
U
سوار
horsewomen
U
سوار
piece
U
سوار
pieces
U
سوار
riders
U
سوار کار
rider
U
سوار کار
cavalier
U
سرباز سوار
cavalier
U
اسب سوار
modulation
U
سوار سازی
cavalry
U
سوار زرهی
reinsman
U
اسب سوار
horsewomen
U
سوار اسب
boaters
U
زورق سوار
washine
U
موج سوار زن
vedette
U
قراول سوار
tobogganist
U
سورتمه سوار
take up
U
سوار کردن
tobogganer
U
سورتمه سوار
on stilts
U
سوار چوب پا
on shipboard
U
سوار کشتی
on board a ship
U
سوار کشتی
biker
U
موتورسیکلت سوار
equestrienne
U
زن اسب سوار
board surfer
U
موج سوار
enchase
U
سوار کردن
skim boarder
U
موج سوار
horsewoman
U
سوار اسب
surfer
U
موج سوار
boot and saddle
U
سوار شوید
equitant
U
سوار بر اسب
biker
U
دوچرخه سوار
get on
U
سوار شدن
horse man
U
اسب سوار
horse breaker
U
چابک سوار
acheval
U
سوار بر اسب
armored cavalry
U
سوار زرهی
get in
U
سوار شدن
bicyclist
U
دوچرخه سوار
chevalier
U
سوار دلاور
horseman
U
اسب سوار
assembled
U
سوار کردن
fabricates
U
سوار کردن
fabricating
U
سوار کردن
assemble
U
سوار کردن
cyclist
U
دوچرخه سوار
upping
U
سوار براسب سر پا
upped
U
سوار براسب سر پا
up
U
سوار براسب سر پا
horseman
U
سوار کار
jockey
U
چابک سوار
jockeys
U
چابک سوار
horsemen
U
اسب سوار
equestrian
U
اسب سوار
motorist
U
ماشین سوار
fabricate
U
سوار کردن
fabricated
U
سوار کردن
motorists
U
ماشین سوار
assembles
U
سوار کردن
canters
U
سوار اسب
cantering
U
سوار اسب
mounts
U
سوار کردن
rigs
U
سوار کردن
Mt
U
سوار شدن
Mts
U
سوار شدن
ride
U
سوار شدن
rig
U
سوار کردن
equestrian
U
چابک سوار
modulate
U
سوار کردن
rides
U
سوار شدن
horseback
U
سوار براسب
rigged
U
سوار کردن
canter
U
سوار اسب
mounted
U
سوار شده
mounts
U
سوار شدن بر
mount
U
سوار کردن
mount
U
سوار شدن بر
modulating
U
سوار کردن
cantered
U
سوار اسب
cyclists
U
دوچرخه سوار
modulates
U
سوار کردن
jockey club
U
باشگاه سوار کاران
to ride for a fall
U
بی پروا سوار شدن
to ride on a horse
U
براسبی سوار شدن
ridable
U
رام و سوار شدنی
to ride on a horse
U
اسبی را سوار شدن
imbark
U
در کشتی سوار کردن
to ride shanks's mare
U
سوار پای خودشدن
mounting
U
سوار کردن وسایل
light piece
U
سوار سبک شطرنج
modulate
U
سوار کردن موج
staging area
U
منطقه سوار شدن
surfboat
U
قایق موج سوار
reinsman
U
سوار کار ماهر
pick up
U
سوار کردن مسافر
setting up apparatus
U
دستگاه سوار کردن
horse
U
سواراسبی سوار شوید
mountie
U
پلیس سوار کانادا
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
jockeys
U
اسب سوار حرفهای
to hitchhike
U
مجانی سوار شدن
modulating
U
سوار کردن موج
modulates
U
سوار کردن موج
to hitch
U
مجانی سوار شدن
to go backpacking
U
مجانی سوار شدن
take on
U
مسافر سوار کردن
staging
U
سوار کردن جا دادن
to give somebody a lift
U
کسی را سوار کردن
set
U
سوار کردن جاانداختن
sets
U
سوار کردن جاانداختن
jockey
U
اسب سوار حرفهای
uhlan
U
سوار نیزه دار
unmounted
U
سوار نشده پیاده
wheelman
U
دوچرخه سوار شراعبان
wheelsman
U
دوچرخه سوار شراعبان
coachload
U
افراد سوار بر درشکه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com