English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trisoctahedron U کثیر الاضلاع 42 وجهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spherical polygon U کثیر الاضلاع کروی
polygons U چند گوشه کثیر الاضلاع
polygon U چند گوشه کثیر الاضلاع
rhomb U منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
numerous U کثیر
plethoric U کثیر
multitudinous U کثیر
multitudes U جمعیت کثیر
multitude U جمعیت کثیر
multinominal U کثیر الاسما
passel U گروه کثیر
polynomial U کثیر الجمله
commonly read paper U روزنامه کثیر الانتشار
parturient U کثیر الاولاد بارور
parallelogram U متوازی الاضلاع
equilateral U متساوی الاضلاع
rhombuses U متوازی الاضلاع
rhombus U متوازی الاضلاع
parallelograms U متوازی الاضلاع
equilateral figure U شکل متساوی الاضلاع
parallelogram of velocities U متوازی الاضلاع سرعتها
parallelogram of forces U متوازی الاضلاع نیروها
equiangular triangle U مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
equilateral U [طاق های متساوی الاضلاع]
equilateral triangle U مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
parallelogram law of vectors U قاعده متوازی الاضلاع بردارها
rhomboid U متوازی الاضلاع شبیه لوزی
hexagram U شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
inequilateral U دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
rhombus U چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
equilateral quadrilateral U چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
planar U دو وجهی
biform U دو وجهی
trimorphous U سه وجهی
trihedral U سه وجهی
hexahedron U شش وجهی
hesahedral U شش وجهی
triangular conflict U تعارض سه وجهی
dodecahedron U دوازده وجهی
polyhedral U چند وجهی
dehedral angle U زاویه دو وجهی
octagon U هشت وجهی
trisoctahedron U بلور42 وجهی
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedron U چهار وجهی
octagons U هشت وجهی
hexagram U ستاره شش وجهی
trimorph U سه شکلی سه وجهی
pentagonal U پنج وجهی
facial isomer U همپار وجهی
icosahedron U بلوربیست وجهی
icosahedron U بیست وجهی
octahedral U هشت وجهی
octahedron U هشت وجهی
holohedron U تمام وجهی
facial isomer U ایزومر وجهی
hemihedral U بشکل نصفه وجهی
unitas multiplex U واحد چند وجهی
monocapped octahedron U هشت وجهی تک کلاهکی
pentagonal U جسم پنج وجهی
pentahedron U شکل پنج وجهی
octahedral holes U حفرههای هشت وجهی
closo packed hexagonal space lattice U شبکه فضایی شش وجهی
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
polyhedron U جسم چند وجهی
polyhedron U جسم چند وجهی کثیرالوجوه
pentahedron U جسم جامد پنج وجهی
end centered unit cell U سلول واحد دو وجهی متقابل پر
plastomer U اجسام چند وجهی سخت وجامد
mmpi U شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
conjunctive mood U وجهی ازفعل که درجزای شرط یا قید بکار می رود
toll thorough U وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
burse U بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
bulb angle U جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
legal reserves U مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
Jaldar U [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
hex-column U طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
Medici Mamluk rug U قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
medallion U ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
polyhedric U چند وجهی چند سطحی
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com