English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
sent U فرستاد
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
indexing U نوشتن اندیس برای کتاب
index expurgatorius U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
expurgatory index U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
binds U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
bind U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
caxton U کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
invisible hand U منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
to beg your pardon U پوزش می خواهم
i shall go U خواهم رفت
i will go U خواهم رفت
i shall be U خواهم بود
to beg your pardon U معذرت می خواهم
excuse me U پوزش می خواهم
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
he said i will come U اوگفت خواهم امد
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
he said U گفت خواهم امد
he said U گفت که خواهم امد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
will U فعل کمکی "خواهم "
wills U فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
willed U فعل کمکی "خواهم "
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I wI'll gradually get used to it . U یواش یواش عادت خواهم کرد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
texts U کتاب
hexateuch U شش کتاب
that book U ان کتاب
i sold the book for rials 0 U کتاب را
bokk U کتاب
text U کتاب
books U کتاب
book U کتاب
letter writer U کتاب
booked U کتاب
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
casebook U کتاب زایه
psalter U کتاب سرود
directories U کتاب راهنما
wordbook U کتاب لغت
pseudograph U کتاب قلب
pseudograph U کتاب دغلی
book plate U برچسب کتاب
biblioklept U کتاب دزد
pressmark U شماره کتاب
bibliographer U کتاب شناس
bibliograph U کتاب شناس
bibiliography U کتاب شناسی
book plates U برچسب کتاب
word book U کتاب لغت
casebooks U کتاب موارد
here is my book U کتاب من اینها
the holy U کتاب مقدس
comic book U کتاب کاریکاتور
guide book U کتاب راهنما
here is my book U اینست کتاب من
comic books U کتاب کاریکاتور
casebooks U کتاب زایه
telephone directory U کتاب تلفن
your book U کتاب شما
telephone directories U کتاب تلفن
catalogs U کتاب فهرست
guide U کتاب راهنما
avesta U کتاب زرتشت
guided U کتاب راهنما
guides U کتاب راهنما
directory U کتاب راهنما
cookbooks U کتاب اشپزی
mass book U کتاب نماز
pocketbook U کتاب جیبی
margent U حاشیه کتاب
many books U چندین کتاب
bibliographies U کتاب شناسی
bibliography U کتاب شناسی
list of lights U کتاب چراغها
prayer books U کتاب نماز
prayer book U کتاب نماز
leviticus U کتاب لاویان
letter book U کتاب رونوشت
White Paper U کتاب سفید
White Papers U کتاب سفید
cookbooks U کتاب طباخی
texts U کتاب درسی
miaasl U کتاب نماز
casebook U کتاب موارد
bookmakers U کتاب نویس
cookbook U کتاب طباخی
dictionary U کتاب لغت
glossary U کتاب لغت
missal U کتاب دعا
missal U کتاب نماز
lexicon [dictionary] U کتاب لغت
word book U کتاب لغت
wordbook U کتاب لغت
jacket U جلد کتاب
jackets U جلد کتاب
cookbook U کتاب اشپزی
statute book U کتاب نظامنامه
statute book U کتاب قانون
workbooks U کتاب دستورعملیات
workbook U کتاب دستورعملیات
bookmaker U کتاب نویس
handbooks U کتاب دستی
handbook U کتاب دستی
ethic U کتاب اخلاق
sketchbooks U کتاب مسوده
manuscripts U کتاب خطی
manuscript U کتاب خطی
paper stainer U کتاب نویس
booklet U کتاب کوچک
booklets U کتاب کوچک
pepole of the book U اهل کتاب
abecedarium U کتاب الفباء
Holy Writ U کتاب مقدس
philobiblic U کتاب دوست
philobiblic U عاشق کتاب
white book U کتاب سفید
policy book U کتاب روشها
personas U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
persona U اشخاص یک کتاب
sketchbook U کتاب مسوده
vademecum U کتاب موردمراجعه
vademecum U کتاب درسی
scripture U کتاب مقدس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com