English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
euro U کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
Euro- U کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
wallaby U کانگوروی متوسط القامه گردن قرمز
wallabies U کانگوروی متوسط القامه گردن قرمز
grizzlies U خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzly U خاکستری یا مایل به خاکستری
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grayest U خاکستری
grayer U خاکستری
ashen U خاکستری
greyest U خاکستری
grizzle U خاکستری
ashy U خاکستری
cindery U خاکستری
grey U خاکستری
grizzled U خاکستری
greyer U خاکستری
gray U خاکستری
salt-and-pepper U خاکستری
pewter U خاکستری
grizzles U خاکستری
drabber U خاکستری
ash coloured U خاکستری
drab U خاکستری
drabbest U خاکستری
cinerary U خاکستری
cinerarium U خاکستری
cinderous U خاکستری
grizzling U خاکستری
grey tin U قلع خاکستری
greyly U بارنگ خاکستری
gray bearded U رنگ خاکستری
mottled pig iron U چدن خاکستری
grizzly bear U خرس خاکستری
grayly U بطور خاکستری
median gray U خاکستری متوسط
greyish U مایل به خاکستری
gray cast iron U چدن خاکستری
grayness U خاکستری بودن
grayish U متمایل به خاکستری
gray scale U اندازه خاکستری
grayness U رنگ خاکستری
ash gray U خاکستری رنگ
gray ramus U شاخه خاکستری
neapolitan ointment U روغن خاکستری
grey cast iron U چدن خاکستری
mercurial unguent U روغن خاکستری
grey unguent U روغن خاکستری
gray matter U ماده خاکستری
gray or mercurial unguent U روغن خاکستری
livid U خاکستری رنگ
greyness U خاکستری بودن
greyness U رنگ خاکستری
earth light U روشنایی خاکستری
earth shine U روشنایی خاکستری
grey propaganda U تبلیغات خاکستری
He (his hair) turned grey. U مویش خاکستری شد
cinereous U خاکستری رنگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grege U اردهای مایل به خاکستری
grizzling U خرس خاکستری امریکا
ashen U دارای رنگ خاکستری
griseous U خاکستری مایل به ابی
gray-white U رنگ سفید-خاکستری
dark grey U رنگ خاکستری تیره
grizzles U نالیدن خاکستری کردن
grizzles U خرس خاکستری امریکا
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
hoary U سفید مایل به خاکستری
krimmer U پوست گوسفند خاکستری
isabella U زرد مایل به خاکستری
isabel U زرد مایل به خاکستری
grey iron scrap U قراضه اهن خاکستری
image contrast U درجه خاکستری تصویر
grizzle U خرس خاکستری امریکا
grizzling U نالیدن خاکستری کردن
high test grey iron U چدن خاکستری پرارزش
grizzle U نالیدن خاکستری کردن
iron gray U رنگ خاکستری وسیاه اهن
podzolization U تشکیل خاک خاکستری یا سفید
slate <adj.> <noun> U رنگی میان آبی و خاکستری
iron grey U رنگ خاکستری وسیاه اهن
lyart U دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
lyard U دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
hoar U سفید مایل به خاکستری موسفید
iron-grey U رنگ خاکستری وسیاه اهن
thalamic U ماده خاکستری مغز میانی
slate blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
teal blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
taupe U رنگ خاکستری مایل به قهوهای
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grizzled U خاکستری رنگ دارای موهای سفید
sallow U رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
olive gray U رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
thalamus U تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
monochrome U در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
beige U رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
gull U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
gulls U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
grisaille U نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
beryllium U فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
towhead U کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
grivet U نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
grey scale U سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
aliasing U روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
blae U ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
Rudbar U شهر رودبار [این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
canis majoris U سگ بزرگ
headman U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
big U بزرگ
massively U بزرگ
immane U بزرگ
headmen U بزرگ
king size U بزرگ
large sized U بزرگ
large sized a U بزرگ
bigger U بزرگ
of a large size U بزرگ
biggest U بزرگ
hugeous U بزرگ
dignified U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
mightier U بزرگ
decuman U بزرگ
mighty U بزرگ
mightiest U بزرگ
full bottomed U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
doyenne U زن بزرگ
egregious U بزرگ
bulkier U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
voluminous U بزرگ
wallopings U بزرگ
spankings U بزرگ
gates U در بزرگ
vast U بزرگ
gate U در بزرگ
grossing U بزرگ
spanking U بزرگ
grossest U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
highs U بزرگ
nonus U بزرگ
high U بزرگ
extras U بزرگ
extra- U بزرگ
extra U بزرگ
larger U بزرگ
highest U بزرگ
grosses U بزرگ
grosser U بزرگ
small U بزرگ نه
enormous U بزرگ
largest U بزرگ
majoring U بزرگ
large U بزرگ
vasty U بزرگ
walloping U بزرگ
swingeing U بزرگ
smaller U بزرگ نه
grossed U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
stour U بزرگ
gross U بزرگ
swith U بزرگ
smallest U بزرگ نه
grave U بزرگ
graves U بزرگ
majuscular U بزرگ
propylon U در بزرگ
long ton U تن بزرگ
macro U بزرگ
great U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
macrocephalic U بزرگ سر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com