English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
facsimile U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
business U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
Other Matches
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
stored program computer U کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
load module U یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
intermittent error U خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
schematization U برنامه ریزی
management U برنامه ریزی
managements U برنامه ریزی
programming U برنامه ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
visuals U روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visually U روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visual U روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
programs U برنامه ریزی کردن
work out <idiom> U برنامه ریزی کردن
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
programming methods U روشهای برنامه ریزی
dietetics U برنامه ریزی غذایی
product planning U برنامه ریزی محصولات
production planning U برنامه ریزی تولید
plans U برنامه ریزی کردن
national planning U برنامه ریزی ملی
development planning U برنامه ریزی توسعه
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
develops U برنامه ریزی و تولید
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
plan U برنامه ریزی کردن
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
planning horizon U افق برنامه ریزی
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
central planning U برنامه ریزی مرکزی
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
family planning U برنامه ریزی خانواده
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
program U برنامه ریزی کردن
rural planning U برنامه ریزی روستائی
macroplanning U برنامه ریزی کلان
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
curriculum development U برنامه ریزی درسی
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
state planning U برنامه ریزی دولتی
population planning U برنامه ریزی جمعیت
overall planning U برنامه ریزی کلی
timing U برنامه ریزی زمانی
schedules U برنامه ریزی کردن
linear programming U برنامه ریزی خطی
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
programmed U برنامه ریزی شده
planning model U الگوی برنامه ریزی
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
scheduled U برنامه ریزی کردن
planning horizon U مدت برنامه ریزی
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
ex ante U برنامه ریزی شده
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
schedule U برنامه ریزی کردن
planning system U نظام برنامه ریزی
develop U برنامه ریزی و تولید
planning principles U اصول برنامه ریزی
financial planning U برنامه ریزی مالی
installs U امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد
installing U امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد
install U امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
proms U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
redefine U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefines U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefining U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
EAPROM U گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
fpla U ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
electrically U نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
addressable U نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
cursor U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
cursors U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
delaying U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
delay U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
eds U وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
preprogrammed U که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
delays U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
proms U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
prom U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
bootstrap U مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
RPC U روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
pla U CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
remotest U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
computer program U برنامه کامپیوتر
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
programming U برنامه نویسی کامپیوتر
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
executes U موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
associationa of computer programmers U انجمن برنامه نویسان و تحلیلگران کامپیوتر
execute U موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
executed U موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
executing U موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
cross assembler U ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
machined U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
down U مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
machines U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com