English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
perfect U کاملا درست و بدون غلط
perfected U کاملا درست و بدون غلط
perfecting U کاملا درست و بدون غلط
perfects U کاملا درست و بدون غلط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
due U درست کاملا"
perfected U ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect U ساختن چیزی که کاملا درست است
perfects U ساختن چیزی که کاملا درست است
perfecting U ساختن چیزی که کاملا درست است
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
perfectly U بدون اشتباه یا درست
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
jam-packed U کاملا پر
de- U کاملا
spanking U کاملا
partitura U کاملا
to perfection U کاملا
spankings U کاملا
egregiously U کاملا
partitur U کاملا
sopping U کاملا
root and branch U کاملا
scot ant lot U کاملا
well <adv.> U کاملا
to the full U کاملا
perfectly U کاملا"
intoto U کاملا
to a turn U کاملا
to a t U کاملا
to the quick U کاملا
thru U کاملا
whole hog U کاملا
in its entirety U کاملا
in full U کاملا
teetotally U کاملا
hand and foot U کاملا
exactly U کاملا
soundest U کاملا
wholly U کاملا
fully U کاملا
smacked U کاملا
smacks U کاملا
open and shut U کاملا
totally U کاملا
open-and-shut U کاملا
to its full extent <adv.> U کاملا
absolutely U کاملا"
quite U کاملا
richly U کاملا"
sounds U کاملا
smack U کاملا
sounded U کاملا
sound U کاملا
purely U کاملا"
completely <adv.> U کاملا
utterly U کاملا
replete U کاملا پر
altogether U کاملا
stone deaf U کاملا کر
entirely U کاملا
all around U کاملا
absolutely dry کاملا
comprehensive <adv.> U کاملا
absolutely <adv.> U کاملا
by all means <adv.> U کاملا
definitely <adv.> U کاملا
brand new U کاملا نو
thoroughly U کاملا"
quite [completely, perfectly] <adv.> U کاملا
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
come full circle <idiom> U کاملا برعکس
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
stone blind U کاملا کور
dead center <idiom> U کاملا وسط
stone broke U کاملا ورشکست
to a T <idiom> U کاملا،دقیقا
chock-a-block U کاملا کشیده
outright U کاملا بیدرنگ
four-square U کاملا مربع
put across <idiom> کاملا فهمیدن
head over heels <idiom> U کاملا ،عمیقا
fit like a glove <idiom> U کاملا مناسب
close-ups U کاملا افراشته
outrightly U کاملا بیدرنگ
zonked U کاملا خسته
bang on U کاملا درستوصحیح
chock-a-block U کاملا افراشته
point device U کاملا راست
down to the ground U ازهرحیث کاملا
full duplex U کاملا" دو رشتهای
fully automatic U کاملا" خودکار
in all seriousness <adv.> U کاملا جدی
quite seriously <adv.> U کاملا جدی
close up U کاملا افراشته
dead even U کاملا مساوی
close-up U کاملا افراشته
evolute U کاملا روییده
broad a wake U کاملا بیدار
armed to the teeth U کاملا` مسلح
air dry U کاملا خشک
for all the world like U کاملا` شبیه
full blown U کاملا افراشته
full duplex U کاملا دو رشتهای
absolute dry U کاملا" خشک
inextenso U کاملا بلند
wide awake U کاملا بیدار
identical U کاملا" برابر
kaput U کاملا شک ست خورده
heavily armed U کاملا مسلح
fitting allowance U کاملا" اندازه
wide-awake U کاملا بیدار
span new U کاملا تازه
perfectly elastic U کاملا با کشش
full-suspension <adj.> U کاملا معلق
utter U باعلی درجه کاملا
through U از اغاز تا انتها کاملا
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
perfectly elastic supply U عرضه کاملا با کشش
ignoramuses U شخص کاملا بی سواد
ignoramus U شخص کاملا بی سواد
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
computer integrated manufactureing U کارخانه کاملا" اتوماتیک
perfectly inelastic supply U عرضه کاملا بی کشش
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
absorb کاملا فرو بردن
utters U باعلی درجه کاملا
rout U کاملا شکست دادن
in perfect trim U کاملا اراسته یا اماده
routed U کاملا شکست دادن
wear out U کاملا خسته کردن
routs U کاملا شکست دادن
wider U پرت کاملا باز
he is the very moral U کاملا مانند است به
wide U پرت کاملا باز
uttered U باعلی درجه کاملا
full duplex channel U مجرای کاملا دو رشتهای
smashup U کاملا خرد شده
widest U پرت کاملا باز
It was a complete surprise to me . U کاملا" غافلگیر شدم
It's all over. U همه اش [کاملا] تمام شد.
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
to be absolutely determined U کاملا مصمم بودن
well-done steak U استیک کاملا پخته
far cry <idiom> U چیزی کاملا متفاوت
to read over something U چیزی را کاملا خواندن
brand new <idiom> U کاملا تازه وجدید
birthday suit <idiom> U کاملا لخت وبرهنه
to read through something U چیزی را کاملا خواندن
That's quite enough. U اون کاملا کافیه.
engrossed U کاملا اشغال شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com