Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 241 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
head over heels
<idiom>
U
کاملا ،عمیقا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fully
U
کاملا
wholly
U
کاملا
engrossed
U
کاملا اشغال شده
quite
U
کاملا
altogether
U
کاملا
sound
U
کاملا
sounded
U
کاملا
soundest
U
کاملا
sounds
U
کاملا
perfectly
U
کاملا"
exactly
U
کاملا
smack
U
کاملا
smacked
U
کاملا
smacks
U
کاملا
open and shut
U
کاملا
open-and-shut
U
کاملا
thoroughly
U
کاملا"
entirely
U
کاملا
stone deaf
U
کاملا کر
outright
U
کاملا بیدرنگ
outrightly
U
کاملا بیدرنگ
wide awake
U
کاملا بیدار
wide-awake
U
کاملا بیدار
totally
U
کاملا
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect
U
کاملا درست و بدون غلط
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfected
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfected
U
کاملا درست و بدون غلط
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfecting
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfecting
U
کاملا درست و بدون غلط
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfects
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfects
U
کاملا درست و بدون غلط
sopping
U
کاملا
thru
U
کاملا
utter
U
باعلی درجه کاملا
uttered
U
باعلی درجه کاملا
utters
U
باعلی درجه کاملا
absorb
کاملا فرو بردن
rout
U
کاملا شکست دادن
routed
U
کاملا شکست دادن
routs
U
کاملا شکست دادن
close up
U
کاملا افراشته
close-up
U
کاملا افراشته
close-ups
U
کاملا افراشته
ignoramus
U
شخص کاملا بی سواد
ignoramuses
U
شخص کاملا بی سواد
richly
U
کاملا"
identical
U
کاملا" برابر
replete
U
کاملا پر
through
U
از اغاز تا انتها کاملا
output
U
مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
outputs
U
مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
absolutely
U
کاملا"
wide
U
پرت کاملا باز
wider
U
پرت کاملا باز
widest
U
پرت کاملا باز
much
U
خیلی بزرگ کاملا رشد کرده
purely
U
کاملا"
completely
<adv.>
U
کاملا
utterly
U
کاملا
due
U
درست کاملا"
fairway
U
قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairways
U
قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
kaput
U
کاملا شک ست خورده
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
absolute dry
U
کاملا" خشک
absolutely dry
کاملا
air dry
U
کاملا خشک
all around
U
کاملا
all round
U
کاملا شامل هر چیز یا هرکس
ansi
U
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
appressed
U
کاملا نزدیک و مجاور چیزی
armed to the teeth
U
کاملا` مسلح
blasius flow
U
جریان کاملا لایهای تئوریکی
brand new
U
کاملا نو
bright luster
U
صیقل کاری کاملا" براق
broad a wake
U
کاملا بیدار
cim
U
Integrated Computerکارخانه کاملا" اتوماتیک Input Computer
closed jet tunnel
U
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
down to the ground
U
ازهرحیث کاملا
egregiously
U
کاملا
evolute
U
کاملا روییده
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
for all the world like
U
کاملا` شبیه
full blown
U
کاملا افراشته
full duplex
U
کاملا دو رشتهای
full duplex
U
کاملا" دو رشتهای
full duplex channel
U
مجرای کاملا دو رشتهای
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
fully automatic
U
کاملا" خودکار
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
hand and foot
U
کاملا
teetotally
U
کاملا
he is the very moral
U
کاملا مانند است به
heavily armed
U
کاملا مسلح
Other Matches
head over heels
U
نا امیدانه عمیقا
use one's head/bean/noodle/noggin
<idiom>
U
عمیقا فکر کردن درمورد
well
<adv.>
U
کاملا
spankings
U
کاملا
in full
U
کاملا
in its entirety
U
کاملا
spanking
U
کاملا
jam-packed
U
کاملا پر
de-
U
کاملا
to the quick
U
کاملا
to the full
U
کاملا
to perfection
U
کاملا
to a turn
U
کاملا
to a t
U
کاملا
scot ant lot
U
کاملا
root and branch
U
کاملا
whole hog
U
کاملا
partitura
U
کاملا
partitur
U
کاملا
intoto
U
کاملا
absolutely
<adv.>
U
کاملا
comprehensive
<adv.>
U
کاملا
to its full extent
<adv.>
U
کاملا
definitely
<adv.>
U
کاملا
by all means
<adv.>
U
کاملا
quite
[completely, perfectly]
<adv.>
U
کاملا
zonked
U
کاملا خسته
inextenso
U
کاملا بلند
bang on
U
کاملا درستوصحیح
dead center
<idiom>
U
کاملا وسط
point device
U
کاملا راست
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
put across
<idiom>
کاملا فهمیدن
chock-a-block
U
کاملا کشیده
chock-a-block
U
کاملا افراشته
span new
U
کاملا تازه
stone blind
U
کاملا کور
stone broke
U
کاملا ورشکست
fit like a glove
<idiom>
U
کاملا مناسب
perfectly elastic
U
کاملا با کشش
four-square
U
کاملا مربع
to a T
<idiom>
U
کاملا،دقیقا
dead even
U
کاملا مساوی
in all seriousness
<adv.>
U
کاملا جدی
come full circle
<idiom>
U
کاملا برعکس
quite seriously
<adv.>
U
کاملا جدی
full-suspension
<adj.>
U
کاملا معلق
It was a complete surprise to me .
U
کاملا" غافلگیر شدم
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
to wreck
U
کاملا خراب کردن
birthday suit
<idiom>
U
کاملا لخت وبرهنه
brand new
<idiom>
U
کاملا تازه وجدید
to be absolutely determined
U
کاملا مصمم بودن
far cry
<idiom>
U
چیزی کاملا متفاوت
to read over something
U
چیزی را کاملا خواندن
well-done steak
U
استیک کاملا پخته
It's all over.
U
همه اش
[کاملا]
تمام شد.
full-suspension bike
U
دوچرخه کاملا معلق
another kettle of fish
<idiom>
U
کاملا متفاوت از دیگری
That's quite enough.
U
اون کاملا کافیه.
to read through something
U
چیزی را کاملا خواندن
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
perfectly elastic supply
U
عرضه کاملا با کشش
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
perfectly inelastic supply
U
عرضه کاملا بی کشش
wear out
U
کاملا خسته کردن
smashup
U
کاملا خرد شده
in perfect trim
U
کاملا اراسته یا اماده
to compare apples and oranges
<idiom>
U
چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
That's sheer madness.
U
کاری کاملا ابلهانه ای است.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
U
کاملا مسلم وقطعی است.
rub out
<idiom>
U
کاملا ویرا کردن ،کشتن
to knock somebody's socks off
<idiom>
<verb>
U
کسی را کاملا غافلگیر کردن
fit as a fiddle
<idiom>
U
روپا ،کاملا تندرست وسلامت
fall over oneself
<idiom>
U
کاملا مشتاق انجام کاری
dead set against something
<idiom>
U
کاملا مصمم در انجام کاری
I read through the letter.
U
من این نامه را کاملا میخوانم.
We know it for a fact that…
U
برایمان کاملا" معلوم است که ...
to bowl somebody over
<idiom>
<verb>
U
کسی را کاملا غافلگیر کردن
to blow somebody's mind
<idiom>
<verb>
U
کسی را کاملا غافلگیر کردن
unfledged
U
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
to eat somebody alive
U
بر کسی کاملا غلبه شدن
swear by
<idiom>
U
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
to eat somebody alive
U
کسی را کاملا شکست دادن
I agree with you completely.
U
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
Her eyes spoke volumes of despair.
U
در چشمهای او
[زن]
ناامیدی کاملا واضح است.
That's quite another matter.
U
این که کاملا موضوع دیگری است.
This is a different thing altogether.
U
این کاملا" چیز دیگری است
You can say that again.
U
من کاملا با چیزی که گفتی موافقم.
[اصطلاح]
to be groomed in all finery
U
با جامه رسمی جشن کاملا آراستن
His jealousy is completely uncalled-for.
U
حسادت او
[مرد]
کاملا بی ربط است.
to stop cold something
U
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
wear out
<idiom>
U
پوشیدن چیزی تا کاملا بیفایده شود
It is exact to hair.
U
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
He is well versed in business .
U
درامور با زرگانی کاملا" وارد است
It was a mere accident that we met.
U
ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
I tell you this in all seriousness.
U
این موضوع ؟ ؟ کاملا"جدی می گویم
Well, duh!
[American English]
U
نه ! جدی می گی؟
[این که کاملا مشخص است]
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
fiefdoms
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
His coming here was quite accidental.
U
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
fiefdom
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
It is a perfect fit.
U
کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
well done
[fully cooked]
<adj.>
U
کاملا پخته
[برای گوشت]
[غذا و آشپزخانه]
you are the p of your father
U
شما کاملا` به پدر خود شبیه هستید
to change somebody's ways
U
رفتار و کردار کسی را کاملا تغییر دادن
fully cooked
<adj.>
U
کاملا پخته
[برای گوشت]
[غذا و آشپزخانه]
burn up
<idiom>
U
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
burn down
<idiom>
U
کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
natives Olivenöl extra
U
روغن زیتون کاملا طبیعی
[دسته بندی یک]
to try something completely new
<idiom>
U
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
There is no argument about that.
U
حرف ندارد ( کاملا" مسلم وقطعی است )
bring home the importance of something to someone
<idiom>
U
شیرفهم کردن -کاملا فهماندن چیزی به کسی
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
The borrower is absolutely free to use the amount.
U
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
Everything is hunky-dory.
<idiom>
U
همه چیز کاملا رضایت مندانه است.
[اصطلاح روزمره]
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
U
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
He is absolutely determined to go and there's just no reasoning with him.
U
او
[مرد]
کاملا مصمم است برود و باهاش هیچ چک و چونه نمیشه زد.
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
U
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
U
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
to wipe the slate clean
<idiom>
U
شروع تازه ای کردن
[تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن]
[اصطلاح]
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
shake down
U
جیب کسی را کاملا خالی کردن بیتوته کردن
it is purely absurd
U
کاملا بی معنی یا پوچ است مهمل صرف است
The coat fitted me like a glove .
U
کت قالب تنم بود ( کاملا" انداره بود )
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
number cruncher
U
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
well found
U
کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well founded
U
کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com