Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consumer brand
U
کالای پر مصرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
flotsam
U
کالای اب اورده
consumer goods
U
کالای مصرفی
staple
U
کالای عمده
stapled
U
کالای عمده
stapling
U
کالای عمده
free good
U
کالای رایگان
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
general cargo
U
کالای معمولی
naval stores
U
کالای دریایی
goods afloat
U
کالای در راه
normal good
U
کالای عادی
normal good
U
کالای معمولی
smuggled goods
U
کالای قاچاق
goods in pledge
U
کالای گروی
stolen goods
U
کالای مسروقه
imported
U
کالای وارده
importing
U
کالای رسیده
importing
U
کالای وارده
consignments
U
کالای امانی
giffen good
U
کالای گیفن
inferior good
U
کالای پست
consignment
U
کالای امانی
contraband
U
کالای قاچاق
imported
U
کالای رسیده
luxury good
U
کالای لوکس
shoddy
U
کالای تقلبی
in wards
U
کالای رسیده
the goods in question
U
کالای موردبحث
labeled cargo
U
کالای ویژه
knit goods
U
کالای کش بافت
commodity
U
کالای مصرفی
commodities
U
کالای مصرفی
import
U
کالای رسیده
import
U
کالای وارده
contraband
U
کالای غیرمجاز
delivery
U
کالای ارسالی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
rip-off
U
کالای قلابی
frustrated cargo
U
کالای متروکه
end item
U
کالای ضروری
jetsam
U
کالای اب اورد
rip-offs
U
کالای قلابی
purpose made
U
کالای سفارشی
limited editions
U
کالای محدود
limited edition
U
کالای محدود
consignment
U
کالای ارسالی
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
economic good
U
کالای اقتصادی
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
consigned inventory
U
کالای امانی
dead stock
U
کالای بنجل
business goods
U
کالای تولیدی
fakement
U
کالای قلب
final goods
U
کالای نهائی
bonded good
U
کالای گمرکی
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
wage good
U
کالای مزدی
scaron
U
کالای کمیاب
class i property
U
کالای طبقه 1
merchandise
U
کالای تجارتی
class ii property
U
کالای طبقه 2
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
consignment
U
محموله کالای ارسالی
consignments
U
محموله کالای ارسالی
shipments
U
کالای در حال حمل
shipment
U
کالای در حال حمل
dead stock
U
کالای بدون خریدان
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
consignments
U
کالای امانت فروش
consignment
U
کالای امانت فروش
perishable
U
کالای سریع الفساد
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
velveting
U
کالای مخملی مخمل
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
finished product
U
کالای اماده فروش
perishable
U
کالای فاسد شدنی
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
consignment
U
کالای ارسال شده
delivery
U
کالای ارسال شده
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
importable
U
کالای قابل واردکردن
perishable
U
کالای فاسد شونده
ban item
U
کالای ممنوع الورود
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
standards
U
کالای جانشین رزمی
standard
U
کالای جانشین رزمی
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
inwards
U
واردات کالای رسیده
swag
U
کالای دزدیده شده
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
export
U
بیرون بردن کالای صادره
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
sea borne goods
U
کالای حمل شده بوسیله دریا
exclusion principle
U
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
bulk carrier
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
tie in sales
U
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
bulk carriers
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
cost of sales
U
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
efficiency point
U
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
stapling
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
stapled
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
staple
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
wrecking
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
gold export point
U
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
standards
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
end item
U
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
consumption possibility line
U
حد مصرف
expense
U
مصرف
offtake
U
مصرف
of no a
U
بی مصرف
disposal
U
مصرف
waste
U
بی مصرف
wastes
U
بی مصرف
consumerism
U
مصرف
comsumption
U
مصرف
unemployed
U
بی مصرف
overall consumption
U
مصرف کل
wasters
U
مصرف
consumption
U
مصرف
extravagant
U
مصرف
good for nothing
U
بی مصرف
waster
U
مصرف
expenditure
U
مصرف
sodden
U
بی مصرف
aggregate consumption
U
مصرف کل
income consumption curve
U
مصرف
otiose
U
بی مصرف
usages
U
مصرف
wasteful
U
مصرف
usage
U
مصرف
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com