English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rip-off U کالای قلابی
rip-offs U کالای قلابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
adulterates U قلابی
quackish U قلابی
false U قلابی
adulterate U قلابی
hamous U قلابی
hamate U قلابی
quacks U قلابی
sham U قلابی
shams U قلابی
adulterated U قلابی
pasteboard U قلابی
quack U قلابی
quacked U قلابی
quacking U قلابی
adulterating U قلابی
bogus U قلابی
false <adj.> U قلابی
cheap copy U بدل قلابی
pale [poor] imitation U بدل قلابی
A bogus professor . U پروفسور قلابی
Rigged elections . U انتخابات قلابی
a fake doctor U پزشک قلابی
simular U قلابی صوری
fulham U طاس قلابی
uncinus U زائده قلابی
False coin . U سکه قلابی
kake uke U دفاع قلابی
spurious U قلابی الکی
shamateur U اماتور قلابی
unciform U سرکج قلابی چنگکی
forge U تهیه جنس قلابی
forges U تهیه جنس قلابی
crook U ادم قلابی کلاه بردار
setline U رسن چند قلابی ماهیگیری
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
To fake an oil – painting . U یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
ringthe bull U بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
mare's nest U چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
consumer goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
end item U کالای ضروری
general cargo U کالای معمولی
economic good U کالای اقتصادی
scaron U کالای کمیاب
frustrated cargo U کالای متروکه
frustrated cargo U کالای سرگردان
fakement U کالای قلب
final goods U کالای نهائی
stapling U کالای عمده
smuggled goods U کالای قاچاق
free good U کالای رایگان
stapled U کالای عمده
easy commodity U کالای نا مرغوب
goods afloat U کالای در راه
consumer's goods U کالای مصرفی
consumer brand U کالای پر مصرف
consigned inventory U کالای امانی
normal good U کالای عادی
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
normal good U کالای معمولی
naval stores U کالای دریایی
labeled cargo U کالای ویژه
business goods U کالای تولیدی
goods in pledge U کالای گروی
bonded good U کالای گمرکی
dead stock U کالای بنجل
in wards U کالای رسیده
inferior good U کالای پست
giffen good U کالای گیفن
knit goods U کالای کش بافت
purpose made U کالای سفارشی
luxury good U کالای لوکس
merchandise U کالای تجارتی
imported U کالای رسیده
importing U کالای رسیده
importing U کالای وارده
Contraband goods. U کالای قا چاق
contraband U کالای قاچاق
contraband U کالای غیرمجاز
import U کالای وارده
delivery U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
shipment [American] U کالای ارسالی
import U کالای رسیده
limited editions U کالای محدود
jetsam U کالای اب اورد
imported U کالای وارده
commodities U کالای مصرفی
commodity U کالای مصرفی
shoddy U کالای تقلبی
stolen goods U کالای مسروقه
consignment U کالای امانی
consignments U کالای امانی
limited edition U کالای محدود
staple U کالای عمده
wage good U کالای مزدی
the goods in question U کالای موردبحث
importable U کالای قابل واردکردن
consignment U کالای ارسال شده
stock in trade U موجودی کالای مغازه
swag U کالای دزدیده شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
velveting U کالای مخملی مخمل
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
pilefered shipment U کالای حراج شده
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
staple goods U کالای بسیار ضروری
delivery U کالای ارسال شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
finished product U کالای اماده فروش
perishable U کالای سریع الفساد
dead stock U کالای بدون خریدان
standards U کالای جانشین رزمی
scrap heap U انبار کالای قراضه
scrap-heap U انبار کالای قراضه
shipment U کالای در حال حمل
consignment U کالای امانت فروش
shipments U کالای در حال حمل
consignee U گیرنده کالای ارسالی
consignment U محموله کالای ارسالی
consignments U محموله کالای ارسالی
consignments U کالای امانت فروش
commodity market U بازار کالای مصرفی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
ban item U کالای ممنوع الورود
perishable U کالای فاسد شونده
standard U کالای جانشین رزمی
perishable U کالای فاسد شدنی
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
inwards U واردات کالای رسیده
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
common goods U کالای مورد نیاز عموم
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipments U کالای حمل شده باکشتی
export U بیرون بردن کالای صادره
shipment U کالای حمل شده باکشتی
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
exported U بیرون بردن کالای صادره
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com