English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
importable U کالای قابل واردکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
interns U واردکردن
interning U واردکردن
intern U واردکردن
logs U درسفرنامه واردکردن
list U در فهرست واردکردن
registering U در دفتر واردکردن
register U در دفتر واردکردن
registers U در دفتر واردکردن
inflict U واردکردن خسارات
inflicting U واردکردن خسارات
blemishes U خسارت واردکردن
blemished U خسارت واردکردن
inflicts U واردکردن خسارات
blemishing U خسارت واردکردن
log U درسفرنامه واردکردن
inflicted U واردکردن خسارات
to writes down U واردکردن یادداشت کردن
kill probability U احتمال واردکردن تلفات
To cause ( inflict ) a loss . U ضرر وزیان واردکردن
enrolled U عضویت دادن درفهرست واردکردن
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
enrolling U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolls U عضویت دادن درفهرست واردکردن
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
enroll U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrol U عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrols U عضویت دادن درفهرست واردکردن
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
ten key pad U مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
import U کالای رسیده
economic good U کالای اقتصادی
in wards U کالای رسیده
importing U کالای رسیده
import U کالای وارده
imported U کالای رسیده
imported U کالای وارده
consumer goods U کالای مصرفی
goods in pledge U کالای گروی
goods afloat U کالای در راه
end item U کالای ضروری
giffen good U کالای گیفن
free good U کالای رایگان
general cargo U کالای معمولی
frustrated cargo U کالای متروکه
frustrated cargo U کالای سرگردان
class ii property U کالای طبقه 2
normal good U کالای عادی
contraband U کالای قاچاق
purpose made U کالای سفارشی
flotsam U کالای اب اورده
naval stores U کالای دریایی
normal good U کالای معمولی
importing U کالای وارده
contraband U کالای غیرمجاز
class i property U کالای طبقه 1
easy commodity U کالای نا مرغوب
dead stock U کالای بنجل
smuggled goods U کالای قاچاق
staple U کالای عمده
stapling U کالای عمده
luxury good U کالای لوکس
consignments U کالای امانی
stolen goods U کالای مسروقه
limited edition U کالای محدود
consignment U کالای امانی
commodities U کالای مصرفی
wage good U کالای مزدی
commodity U کالای مصرفی
shoddy U کالای تقلبی
limited editions U کالای محدود
rip-off U کالای قلابی
rip-offs U کالای قلابی
labeled cargo U کالای ویژه
knit goods U کالای کش بافت
Contraband goods. U کالای قا چاق
fakement U کالای قلب
inferior good U کالای پست
jetsam U کالای اب اورد
merchandise U کالای تجارتی
scaron U کالای کمیاب
consumer's goods U کالای مصرفی
consumer brand U کالای پر مصرف
business goods U کالای تولیدی
the goods in question U کالای موردبحث
consigned inventory U کالای امانی
final goods U کالای نهائی
bonded good U کالای گمرکی
delivery U کالای ارسالی
stapled U کالای عمده
shipment [American] U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
staple goods U کالای بسیار ضروری
swag U کالای دزدیده شده
pilefered shipment U کالای حراج شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
stock in trade U موجودی کالای مغازه
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
finished product U کالای اماده فروش
ban item U کالای ممنوع الورود
shipments U کالای در حال حمل
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
consignment U کالای ارسال شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
scrap heap U انبار کالای قراضه
scrap-heap U انبار کالای قراضه
dead stock U کالای بدون خریدان
shipment U کالای در حال حمل
consignment U محموله کالای ارسالی
consignment U کالای امانت فروش
perishable U کالای سریع الفساد
perishable U کالای فاسد شدنی
perishable U کالای فاسد شونده
consignments U محموله کالای ارسالی
consignments U کالای امانت فروش
velveting U کالای مخملی مخمل
inwards U واردات کالای رسیده
delivery U کالای ارسال شده
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
commodity market U بازار کالای مصرفی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
standards U کالای جانشین رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
consignee U گیرنده کالای ارسالی
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
shipments U کالای حمل شده باکشتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
shipment U کالای حمل شده باکشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
export U بیرون بردن کالای صادره
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
exported U بیرون بردن کالای صادره
common goods U کالای مورد نیاز عموم
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
exporting U بیرون بردن کالای صادره
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com