English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shipment U کالای حمل شده باکشتی
shipments U کالای حمل شده باکشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
Other Matches
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
embarcation U عزیمت باکشتی
imbark U باکشتی بودن
waterline U خط بر خورد اب باکشتی
embarcation U حمل باکشتی
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
shippable U قابل حمل باکشتی
to sail a sea U باکشتی عبورکردن ازدریا
ship U باکشتی فرستادن یا حمل کردن
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
shipper U حمل کمننده کالا باکشتی
ships U باکشتی فرستادن یا حمل کردن
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
how many day's sail is it? U چند روز راه است باکشتی
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
shoddy U کالای تقلبی
end item U کالای ضروری
fakement U کالای قلب
final goods U کالای نهائی
consumer's goods U کالای مصرفی
consumer brand U کالای پر مصرف
normal good U کالای معمولی
staple U کالای عمده
commodity U کالای مصرفی
commodities U کالای مصرفی
consignments U کالای امانی
normal good U کالای عادی
easy commodity U کالای نا مرغوب
dead stock U کالای بنجل
economic good U کالای اقتصادی
scaron U کالای کمیاب
consignment U کالای امانی
purpose made U کالای سفارشی
business goods U کالای تولیدی
naval stores U کالای دریایی
stapled U کالای عمده
luxury good U کالای لوکس
general cargo U کالای معمولی
in wards U کالای رسیده
bonded good U کالای گمرکی
frustrated cargo U کالای متروکه
class ii property U کالای طبقه 2
goods in pledge U کالای گروی
goods afloat U کالای در راه
class i property U کالای طبقه 1
frustrated cargo U کالای سرگردان
stapling U کالای عمده
consigned inventory U کالای امانی
labeled cargo U کالای ویژه
knit goods U کالای کش بافت
free good U کالای رایگان
inferior good U کالای پست
consumer goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
giffen good U کالای گیفن
shipment [American] U کالای ارسالی
Contraband goods. U کالای قا چاق
rip-offs U کالای قلابی
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
wage good U کالای مزدی
import U کالای رسیده
consignment U کالای ارسالی
delivery U کالای ارسالی
merchandise U کالای تجارتی
jetsam U کالای اب اورد
import U کالای وارده
contraband U کالای غیرمجاز
the goods in question U کالای موردبحث
importing U کالای وارده
importing U کالای رسیده
smuggled merchandise U کالای قاچاق
imported U کالای وارده
contraband U کالای قاچاق
smuggled goods U کالای قاچاق
stolen goods U کالای مسروقه
imported U کالای رسیده
finished product U کالای اماده فروش
staple goods U کالای بسیار ضروری
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
stock in trade U موجودی کالای مغازه
delivery U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
inwards U واردات کالای رسیده
velveting U کالای مخملی مخمل
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
importable U کالای قابل واردکردن
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
pilefered shipment U کالای حراج شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
swag U کالای دزدیده شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
shipments U کالای در حال حمل
consignment U محموله کالای ارسالی
consignment U کالای امانت فروش
consignee U گیرنده کالای ارسالی
consignments U محموله کالای ارسالی
commodity market U بازار کالای مصرفی
perishable U کالای فاسد شونده
perishable U کالای فاسد شدنی
consignments U کالای امانت فروش
perishable U کالای سریع الفساد
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
ban item U کالای ممنوع الورود
standard U کالای جانشین رزمی
dead stock U کالای بدون خریدان
standards U کالای جانشین رزمی
scrap heap U انبار کالای قراضه
shipment U کالای در حال حمل
scrap-heap U انبار کالای قراضه
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
exported U بیرون بردن کالای صادره
exporting U بیرون بردن کالای صادره
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
export U بیرون بردن کالای صادره
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
common goods U کالای مورد نیاز عموم
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com