Perdic | کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	durable goods U	کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	durables U	کالاهای بادوام
	durable goods U	کالاهای بادوام
	semi durable goods U	کالاهای نیمه بادوام
	durable consumption goods U	کالاهای مصرفی بادوام
	consumer durable goods U	کالاهای مصرفی بادوام
	perishable goods U	کالاهای فاسد شدنی
	incorruptible U	فاسد نشدنی
	imperishable U	فاسد نشدنی
	indecomposable U	فاسد نشدنی
	perishable goods U	کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
	nonperishable items U	اقلام فاسد نشدنی
	perishable U	کالای فاسد شدنی
	perishable U	کالای فاسد شونده
	fixed supply U	ذخیره معین کالای فاسد شدنی
	Best before: U	تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
	consolidation container U	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
	branded goods U	کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
	to be corrupt to the bones <idiom> U	تا مغز استخوان فاسد بودن [کسی که ذاتا فاسد است]
	labeled cargo U	کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
	producer's goods U	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
	durable U	دیرپای
	lasting U	دیرپای
	perennial U	دیرپای
	vivaceous U	دیرپای
	perennials U	دیرپای
	of long duration U	دیرپای
	of long continvance U	دیرپای
	persistent U	دیرپای
	spoils U	فاسد کردن فاسد شدن
	spoiling U	فاسد کردن فاسد شدن
	spoil U	فاسد کردن فاسد شدن
	spoiled U	فاسد کردن فاسد شدن
	long range U	دیرپای دور رس
	collective goods U	کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
	unappeasable U	اقناع نشدنی راضی نشدنی
	incondensable U	خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
	inconsumable U	سوخته نشدنی تمام نشدنی
	insupressive U	پامال نشدنی موقوف نشدنی
	incorrodible U	خورده نشدنی سائیده نشدنی
	slothful U	دیرپای عقب افتاده
	bear U	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
	bears U	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
	giffen good U	نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
	serviceable <adj.> U	بادوام
	durable U	بادوام
	evergreens U	بادوام
	lasting U	بادوام
	evergreen U	بادوام
	perdurable U	بادوام
	of long standing U	بادوام
	enduring U	بادوام
	bearable U	بادوام
	hardy U	بادوام
	tough U	بادوام
	hardiest U	بادوام
	perennials U	بادوام
	tougher U	بادوام
	perennial U	بادوام
	toughest U	بادوام
	pukka U	بادوام
	pucka U	بادوام
	hardier U	بادوام
	toughest U	زمخت بادوام
	long life itemes U	اقلام بادوام
	tougher U	زمخت بادوام
	ruggedized computer U	کامپیوتر بادوام
	perennate U	بادوام بودن
	tough U	زمخت بادوام
	hard wood U	چوب بادوام
	anneal U	بادوام نمودن
	wooden bomb U	بمب سالم و بادوام
	wooden round U	گلوله سالم و بادوام
	foxtail lily U	نوعی گیاه بادوام
	perennial artesian U	چاه ارتزین بادوام
	consumer goods U	کالاهای مصرفی
	merit goods U	کالاهای مطلوب
	prohibited goods U	کالاهای ممنوعه
	producer's goods U	کالاهای مولد
	producer goods U	کالاهای سرمایهای
	social good U	کالاهای اجتماعی
	merit goods U	کالاهای ایده ال
	mixed goods U	کالاهای مختلط
	producer goods U	کالاهای تولیدی
	labor intensive goods U	کالاهای کاربر
	nondurable goods U	کالاهای بی دوام
	luxury goods U	کالاهای تجملی
	luxury goods U	کالاهای تشریفاتی
	purpose made U	کالاهای خاص
	exports U	کالاهای صادراتی
	imports U	کالاهای وارداتی
	intermediate goods U	کالاهای واسطهای
	intermediate goods U	کالاهای واسطه
	investment goods U	کالاهای سرمایهای
	inwards goods U	کالاهای وارداتی
	public goods U	کالاهای عمومی
	proprietary goods U	کالاهای اختصاصی
	complementary goods U	کالاهای مکمل
	goods inwards U	کالاهای دریافتی
	expendable supplies U	کالاهای مصرفی
	fancy goods U	کالاهای تجملی
	Consumer ( consrmers ) goods . U	کالاهای مصرفی
	commercial items U	کالاهای تجارتی
	goods intake U	کالاهای دریافتی
	goods in transit U	کالاهای عبوری
	differentiated products U	کالاهای ناهمگن
	spot goods U	کالاهای موجود
	collective goods U	کالاهای جمعی
	capital goods U	کالاهای سرمایهای
	available goods U	کالاهای موجود
	attractive goods U	کالاهای جذاب
	visibles U	کالاهای مرئی
	goods receiving U	کالاهای دریافتی
	social good U	کالاهای عمومی
	soft goods U	کالاهای بی دوام
	consumption goods U	کالاهای مصرفی
	necessities U	کالاهای ضروری
	hazardous goods U	کالاهای خطرناک
	substitute goods U	کالاهای جانشین
	supporting goods U	کالاهای حمایتی
	heavy goods U	کالاهای سنگین
	goods on consignment U	کالاهای امانی
	consumables U	کالاهای مصرفی
	differentiated products U	کالاهای متفاوت
	peccant U	فاسد
	corrupted U	فاسد
	sedition U	فاسد
	putrid U	فاسد
	corrupt U	فاسد
	spoilt U	فاسد
	rotten U	فاسد
	vicious U	فاسد
	reprobates U	فاسد
	reprobate U	فاسد
	abandoned U	فاسد
	rantipole U	فاسد
	gamy U	فاسد
	irregular U	فاسد
	perverse U	فاسد
	villainous U	فاسد
	rammish U	فاسد
	roue U	فاسد
	defective U	فاسد
	reprobatory U	فاسد
	reechy U	فاسد
	gamey U	فاسد
	depraved U	فاسد
	immoral U	فاسد
	peat U	زن فاسد
	corrupting U	فاسد
	sinister U	فاسد
	corrupts U	فاسد
	dissolute U	فاسد
	untoward U	فاسد
	consumer durables U	کالاهای مصرفی پر دوام
	nonessential goods U	کالاهای غیر اساسی
	consumer nondurables U	کالاهای مصرفی بی دوام
	goods receiving U	کالاهای درحال تحویل
	nondurable consumer goods U	کالاهای مصرفی بی دوام
	intermediate stock U	کالاهای نیمه تمام
	stock markets U	بورس کالاهای مختلف
	stock market U	بورس کالاهای مختلف
	free list U	صورت کالاهای بی گمرک
	damaged shipments U	کالاهای اسیب دیده
	man made goods U	کالاهای ساخت بشر
	finished goods U	کالاهای اماده فروش
	competitive goods U	کالاهای مورد رقابت
	commodity loading U	بارگیری کالاهای مختلف
	goods intake U	کالاهای درحال تحویل
	goods inwards U	کالاهای درحال تحویل
	finished goods U	کالاهای ساخته شده
	semi finished goods U	کالاهای نیمه ساخته
	service stock U	اماد و کالاهای جنگی
	fabrication U	کالاهای ساخته شده
	secondhand goods U	کالاهای دست دوم
	soft goods U	کالاهای مصرف شدنی
	spot goods U	کالاهای اماده تحویل
	stock accounting U	حساب کالاهای موجود
	prohibited goods U	کالاهای منع شده
	principle of exclusion U	در مورد کالاهای خصوصی
	overdue goods U	کالاهای تحویل نشده
	visibles U	کالاهای قابل رویت
	semi luxury goods U	کالاهای نیمه تجملی
	inextricable U	حل نشدنی
	infeasible U	نشدنی
	impalpability U	حس نشدنی
	irresolvable U	حل نشدنی
	irresoluble U	اب نشدنی
	indissoluble U	اب نشدنی
	insolvable U	حل نشدنی
	indissoluble U	حل نشدنی
	inductile U	خم نشدنی
	impractical U	نشدنی
	inexecutable <adj.> U	نشدنی
	unfeasible <adj.> U	نشدنی
	indiminishable U	کم نشدنی
	impracticable <adj.> U	نشدنی
	insoluble U	حل نشدنی
	degenerative U	فاسد کننده
	addle U	گندیده فاسد
	addle U	فاسد کردن