Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
imports
U
کالاهای وارداتی
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
discriminating tariff
U
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
extreport trade
U
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
Other Matches
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
imported inflation
U
تورم وارداتی
import quotas
U
سهمیه وارداتی
import quota
U
سهمیه وارداتی
import duties
U
گمرک اجناس وارداتی
reexport
U
صادرات مجددکالای وارداتی
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
subsidy
U
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
import duties
U
حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
durable goods
U
کالاهای بادوام
heavy goods
U
کالاهای سنگین
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
goods on consignment
U
کالاهای امانی
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
durables
U
کالاهای بادوام
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods intake
U
کالاهای دریافتی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
fancy goods
U
کالاهای تجملی
goods in transit
U
کالاهای عبوری
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
public goods
U
کالاهای عمومی
purpose made
U
کالاهای خاص
social good
U
کالاهای اجتماعی
social good
U
کالاهای عمومی
spot goods
U
کالاهای موجود
substitute goods
U
کالاهای جانشین
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
visibles
U
کالاهای مرئی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
producer's goods
U
کالاهای مولد
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
soft goods
U
کالاهای بی دوام
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
merit goods
U
کالاهای مطلوب
merit goods
U
کالاهای ایده ال
mixed goods
U
کالاهای مختلط
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
producer goods
U
کالاهای تولیدی
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
collective goods
U
کالاهای جمعی
exports
U
کالاهای صادراتی
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
complementary goods
U
کالاهای مکمل
luxury goods
U
کالاهای تجملی
necessities
U
کالاهای ضروری
consumables
U
کالاهای مصرفی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
available goods
U
کالاهای موجود
commercial items
U
کالاهای تجارتی
attractive goods
U
کالاهای جذاب
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
visibles
U
کالاهای قابل رویت
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
general cargo rates
U
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
cataloguing
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
cataloged
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
catalogue
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
delivery note
U
فهرست کالاهای در حال حمل
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
excise taxes
U
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
packing list
U
صورت کالاهای بسته بندی شده
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
cornering the market
U
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
stores
U
کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before:
U
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time
U
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
customs union
U
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendor
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com