Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
just in time
U
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
competitory
U
رقابت کننده- رقابت امیز
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
racing
U
رقابت
rivalship
U
رقابت
rivalry
U
رقابت
rivalries
U
رقابت
plays
U
رقابت
playing
U
رقابت
played
U
رقابت
play
U
رقابت
competitions
U
رقابت
competition
U
رقابت
competition
U
رقابت
contest
U
رقابت
competitions
U
رقابت ها
contests
U
رقابت ها
emulation
U
رقابت
contention
U
رقابت
contentions
U
رقابت
imperfect competition
U
رقابت ناقص
destructive competition
U
رقابت مخرب
partial competition
U
رقابت جزئی
competence
U
روح رقابت
fair competition
U
رقابت عادلانه
fair competition
U
رقابت منصفانه
free competition
U
رقابت ازاد
cut throat competition
U
رقابت ادمکشانه
cut throat competition
U
رقابت بیرحمانه
dice
U
رقابت فشرده
diced
U
رقابت فشرده
dices
U
رقابت فشرده
dicing
U
رقابت فشرده
competetive
U
رقابت امیز
competitively
U
از روی رقابت
keenest
U
قابل رقابت
keen
U
قابل رقابت
competition rules
U
قوانین رقابت
dumping
U
رقابت مکارانه
natural competition
U
رقابت طبیعی
monopolistic competition
U
رقابت انحصاری
contestation
U
رقابت مرافعه
corrival
U
رقابت کردن
perfect competition
U
رقابت کامل
emulates
U
رقابت کردن با
emulated
U
رقابت کردن با
emulate
U
رقابت کردن با
rivalled
U
رقابت کردن
rivalling
U
رقابت کردن
rivals
U
رقابت کردن
unfair competition
U
رقابت ناعادلانه
workable competition
U
رقابت عملی
theoretical competition
U
رقابت فرضی
theoretical competition
U
رقابت نظری
contesting
U
رقابت دعوا
competitive
U
رقابت امیز
emulating
U
رقابت کردن با
rivaling
U
رقابت کردن
conditions of (the) competition
U
شرایط رقابت
competitive conditions
U
شرایط رقابت
competition conditions
U
شرایط رقابت
contested
U
رقابت دعوا
vie
U
رقابت کردن
contest
U
رقابت دعوا
vied
U
رقابت کردن
vies
U
رقابت کردن
contests
U
رقابت دعوا
pandering contest
U
رقابت در خودشیرینی
rival
U
رقابت کردن
rivaled
U
رقابت کردن
competes
U
رقابت کردن
perfecting bail competition
U
رقابت کامل
antagonistically
U
ازروی رقابت
autocompetition
U
رقابت با خود
pure competition
U
رقابت خالص
pure competition
U
رقابت محض
pure competition
U
رقابت کامل
retinal rivalry
U
رقابت شبکیهای
vying
U
رقابت کننده
atomistic competition
U
رقابت ذرهای
sibling rivalry
U
رقابت هم شیرها
competed
U
رقابت کردن
competitiveness
U
رقابت امیز
compete
U
رقابت کردن
durable goods
U
کالاهای بادوام
durables
U
کالاهای بادوام
available goods
U
کالاهای موجود
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
fancy goods
U
کالاهای تجملی
commercial items
U
کالاهای تجارتی
collective goods
U
کالاهای جمعی
goods in transit
U
کالاهای عبوری
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
attractive goods
U
کالاهای جذاب
consumables
U
کالاهای مصرفی
luxury goods
U
کالاهای تجملی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
complementary goods
U
کالاهای مکمل
necessities
U
کالاهای ضروری
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
exports
U
کالاهای صادراتی
imports
U
کالاهای وارداتی
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
goods intake
U
کالاهای دریافتی
merit goods
U
کالاهای ایده ال
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
soft goods
U
کالاهای بی دوام
social good
U
کالاهای عمومی
social good
U
کالاهای اجتماعی
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
merit goods
U
کالاهای مطلوب
purpose made
U
کالاهای خاص
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
producer's goods
U
کالاهای مولد
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
producer goods
U
کالاهای تولیدی
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
public goods
U
کالاهای عمومی
mixed goods
U
کالاهای مختلط
spot goods
U
کالاهای موجود
heavy goods
U
کالاهای سنگین
visibles
U
کالاهای مرئی
goods on consignment
U
کالاهای امانی
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
substitute goods
U
کالاهای جانشین
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
hardball
U
رقابت شدید و بیرحمانه
evils of imperfect competition
U
مضار رقابت ناقص
nonprice competition
U
رقابت غیر قیمتی
competitive
U
قابل رقابت رقابتی
destructive competition
U
رقابت زیان اور
competitiveness
U
قابل رقابت رقابتی
up for grabs
<idiom>
U
آماده رقابت شدن
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
sturt
U
ازار دادن رقابت
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
visibles
U
کالاهای قابل رویت
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
competition oriented pricing
U
قیمت گذاری رقابت امیز
run scared
<idiom>
U
تلاش برای رقابت سیاسی
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
contend
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
contends
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
contended
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com