English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
visibles U کالاهای قابل رویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
payable at sight U قابل پرداخت به محض رویت به رویت
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
sensible U قابل درک قابل رویت
macroscopic U قابل رویت
apparent U قابل رویت
visible U قابل رویت
inenarrable U غیر قابل رویت
visible U نمایان قابل رویت
visibility U قابلیت دید قابل رویت بودن
uncovered U واضح قابل رویت غیر سری
chips U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
helical U ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
sight U رویت
at sight U به رویت
sights U رویت
sights U رویت کردن
sight draft U برات به رویت
sight U رویت کردن
angle of sight U زاویه رویت
draft at sight U برات به رویت
option of inspection U خیار رویت
anchor in sight U لنگر رویت شد
at sight U بمحض رویت
bill pay able at sight U برات رویت
visibility U قابلیت رویت
seeing U بینش رویت
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
previews U قبلا رویت کردن
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
preview U قبلا رویت کردن
the pot calls the kettle black U دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
What brazen cheek ! Ilike your impudence . U بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
parallax U اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
heliacal U ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
subaqueous ranging U طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
reflected code U سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
goods intake U کالاهای دریافتی
goods in transit U کالاهای عبوری
complementary goods U کالاهای مکمل
labor intensive goods U کالاهای کاربر
social good U کالاهای عمومی
goods inwards U کالاهای دریافتی
merit goods U کالاهای ایده ال
capital goods U کالاهای سرمایهای
attractive goods U کالاهای جذاب
merit goods U کالاهای مطلوب
soft goods U کالاهای بی دوام
collective goods U کالاهای جمعی
public goods U کالاهای عمومی
social good U کالاهای اجتماعی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
producer's goods U کالاهای مولد
heavy goods U کالاهای سنگین
expendable supplies U کالاهای مصرفی
producer goods U کالاهای سرمایهای
durable goods U کالاهای بادوام
available goods U کالاهای موجود
visibles U کالاهای مرئی
durables U کالاهای بادوام
commercial items U کالاهای تجارتی
producer goods U کالاهای تولیدی
purpose made U کالاهای خاص
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
necessities U کالاهای ضروری
fancy goods U کالاهای تجملی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
substitute goods U کالاهای جانشین
mixed goods U کالاهای مختلط
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
investment goods U کالاهای سرمایهای
supporting goods U کالاهای حمایتی
consumer goods U کالاهای مصرفی
differentiated products U کالاهای ناهمگن
differentiated products U کالاهای متفاوت
exports U کالاهای صادراتی
imports U کالاهای وارداتی
inwards goods U کالاهای وارداتی
consumption goods U کالاهای مصرفی
luxury goods U کالاهای تجملی
intermediate goods U کالاهای واسطهای
consumables U کالاهای مصرفی
spot goods U کالاهای موجود
nondurable goods U کالاهای بی دوام
intermediate goods U کالاهای واسطه
goods receiving U کالاهای دریافتی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
goods on consignment U کالاهای امانی
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
spot goods U کالاهای اماده تحویل
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
service stock U اماد و کالاهای جنگی
man made goods U کالاهای ساخت بشر
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
prohibited goods U کالاهای منع شده
finished goods U کالاهای اماده فروش
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
finished goods U کالاهای ساخته شده
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
stock accounting U حساب کالاهای موجود
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
stock market U بورس کالاهای مختلف
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
fabrication U کالاهای ساخته شده
stock markets U بورس کالاهای مختلف
free list U صورت کالاهای بی گمرک
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
goods intake U کالاهای درحال تحویل
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
secondhand goods U کالاهای دست دوم
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
pot calling the kettle black <idiom> U دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
invisible assets U دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
sights U بازرسی کردن رویت کردن
sight U بازرسی کردن رویت کردن
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com