English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hazardous goods U کالاهای خطرناک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hot spots U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
run a risk <idiom> U ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
herculean U خطرناک
malignant U خطرناک
grave U بم خطرناک
graves U بم خطرناک
hazardous U خطرناک
gravest U بم خطرناک
dicey U خطرناک
perilous U خطرناک
jeopardous U خطرناک
unsafe U خطرناک
critical U خطرناک
parlous U خطرناک
danger bearing U سمت خطرناک
pernicious anemia U کم خونی خطرناک
danger area U منطقه خطرناک
danger space U فضای خطرناک
between wind and water U در جای خطرناک
marginal U حاشیهای خطرناک
hazardous goods U امتعه خطرناک
critically wounded U مجروح خطرناک
venturesome U با تهور خطرناک
dangerous play U بازی خطرناک
offensive weapon U سلاح خطرناک
black body U قسمت خطرناک
black propaganda U تبلیغات خطرناک
dangerousness U وضعیت خطرناک
sthenic U قوی خطرناک
warm corner U جای خطرناک
predicament U وضع خطرناک
disastrous U خطرناک فجیع
serious U سخت خطرناک
death trap U بسیار خطرناک
death traps U بسیار خطرناک
dangerously U بطور خطرناک
perilously U بطور خطرناک
predicaments U وضع خطرناک
imminent U قریب الوقوع خطرناک
calamitous U مصیبت بار خطرناک
pixy U ادم بازیگوش و خطرناک
danger space U فضای هوایی خطرناک
breakneck U فوق العاده خطرناک
pixie U ادم بازیگوش و خطرناک
hairy <idiom> U خطرناک [اصطلاح روزمره]
dicey <idiom> U خطرناک [اصطلاح روزمره]
pixies U ادم بازیگوش و خطرناک
malignantly U بطور خطرناک یاردی
cockatrice U ادم خیلی مضر و خطرناک
porbeagle U کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
krait U مار سمی و خطرناک هندی
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
wipe out U افتادن خطرناک از روی تخته موج
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
aldis lmap U چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
mixed goods U کالاهای مختلط
differentiated products U کالاهای متفاوت
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
inwards goods U کالاهای وارداتی
merit goods U کالاهای ایده ال
goods on consignment U کالاهای امانی
merit goods U کالاهای مطلوب
heavy goods U کالاهای سنگین
intermediate goods U کالاهای واسطهای
intermediate goods U کالاهای واسطه
differentiated products U کالاهای ناهمگن
investment goods U کالاهای سرمایهای
goods receiving U کالاهای دریافتی
nondurable goods U کالاهای بی دوام
fancy goods U کالاهای تجملی
expendable supplies U کالاهای مصرفی
producer goods U کالاهای تولیدی
producer goods U کالاهای سرمایهای
durables U کالاهای بادوام
goods in transit U کالاهای عبوری
goods intake U کالاهای دریافتی
durable goods U کالاهای بادوام
goods inwards U کالاهای دریافتی
producer's goods U کالاهای مولد
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
capital goods U کالاهای سرمایهای
available goods U کالاهای موجود
attractive goods U کالاهای جذاب
consumer goods U کالاهای مصرفی
substitute goods U کالاهای جانشین
supporting goods U کالاهای حمایتی
luxury goods U کالاهای تجملی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
exports U کالاهای صادراتی
imports U کالاهای وارداتی
visibles U کالاهای مرئی
necessities U کالاهای ضروری
collective goods U کالاهای جمعی
labor intensive goods U کالاهای کاربر
spot goods U کالاهای موجود
consumables U کالاهای مصرفی
social good U کالاهای اجتماعی
complementary goods U کالاهای مکمل
social good U کالاهای عمومی
consumption goods U کالاهای مصرفی
soft goods U کالاهای بی دوام
purpose made U کالاهای خاص
public goods U کالاهای عمومی
commercial items U کالاهای تجارتی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
man made goods U کالاهای ساخت بشر
secondhand goods U کالاهای دست دوم
prohibited goods U کالاهای منع شده
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
service stock U اماد و کالاهای جنگی
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
spot goods U کالاهای اماده تحویل
stock accounting U حساب کالاهای موجود
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
visibles U کالاهای قابل رویت
free list U صورت کالاهای بی گمرک
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
finished goods U کالاهای اماده فروش
finished goods U کالاهای ساخته شده
stock markets U بورس کالاهای مختلف
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
stock market U بورس کالاهای مختلف
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
fabrication U کالاهای ساخته شده
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods intake U کالاهای درحال تحویل
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com