Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I wish I knew what is happening.
U
کاش می دانستم جریان از چه؟ قرار است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What is it all about?
U
جریان چیست ( از چه قرار است )
How no earth did I know?
U
آخر من چه می دانستم ؟
i thought it necessary to
U
لازم دانستم که
terminator
U
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
terminator
U
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
Thats no news to me.
U
این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
i advised him to go there
U
به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
streams
U
جریان اب
effluvium
U
جریان
flushing
U
جریان
going
U
جریان
flushes
U
جریان
flow limit
U
حد جریان
flowed
U
جریان
flush
U
جریان
action
U
جریان
line of flow
U
خط جریان
conducting
U
جریان
in the air
<idiom>
U
جریان
conducts
U
جریان
flows
U
جریان
conduct
U
جریان
total current
U
جریان کل
actions
U
جریان
conducted
U
جریان
flow
U
جریان
courses
U
جریان
fluor
U
جریان
income
U
جریان
processes
U
جریان
gush
U
جریان
twayblade
U
جریان
tide
U
جریان
coursed
U
جریان
against the stream
U
بر ضد جریان اب
afoot
U
در جریان
affluxion
U
جریان
afflux
U
جریان
proceeding
U
جریان
circulation
U
جریان
circulations
U
جریان
rheostome
U
جریان بر
course
U
جریان
currents
U
جریان
process
U
جریان
stream
U
جریان اب
streamed
U
جریان
runoff
U
جریان
streamed
U
جریان اب
streams
U
جریان
current
U
جریان
flow line
U
خط جریان
stream
U
جریان
in hand
U
در جریان
flowline
U
خط جریان
gushed
U
جریان
gushes
U
جریان
rede
U
جریان
inset
U
جریان
insets
U
جریان
down current
U
جریان رو به پایین
instantaneous current
U
جریان لحظهای
input current
U
جریان ورودی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
impluse
U
ضربه جریان
impluse current
U
جریان ضربهای
oozing
U
جریان جاری
oozes
U
جریان جاری
oozed
U
جریان جاری
induction current
U
جریان القائی
inducing current
U
جریان القائی
ooze
U
جریان جاری
increase of current
U
افزایش جریان
induced current
U
جریان القائی
induced current
U
جریان القایی
indravgnt
U
جریان درونی
I
U
شدت جریان
inductive current
U
جریان القائی
imaginary current
U
جریان راکتیو
inflow
U
جریان بداخل
input of current
U
ورود جریان
input current
U
جریان اولیه
idle current
U
جریان بی باری
direct current
U
جریان مستقیم
direct current
U
جریان یکسو
idle current
U
جریان کور
ignition current
U
جریان احتراق
direct current
U
جریان دائم
conduction
U
بردن جریان
microphone current
U
جریان میکروفن
lived
U
جریان دار
live
U
جریان دار
oil flow
U
جریان روغن
oscillating current
U
جریان نوسانی
outside power
U
جریان خارجی
parasitic current
U
جریان مزاحم
peak cathode current
U
جریان کاتدی
periodic current
U
جریان دورهای
ocean current
U
جریان اقیانوس
ocean current
U
جریان اقیانوسی
ocean current
U
جریان دریایی
mixed flow
U
جریان مرکب
molecular flow
U
جریان مولکولی
money flow
U
جریان پول
stream of money
U
جریان پول
nerve current
U
جریان عصبی
no load current
U
جریان بی باری
non steady state flow
U
جریان غیرهمگام
non unifor flow
U
جریان غیریکنواخت
polarization current
U
جریان قطبی
polyphase current
U
جریان چندفاز
drains
U
جریان دادن
rate of flow
U
میزان جریان
rated current
U
جریان اسمی
reactive component
U
جریان هرز
reactive current
U
جریان هرز
reactive current
U
جریان واکنشی
reactive current
U
جریان راکتیو
reactive current
U
جریان کور
rapid flow
U
جریان سریع
radial flow
U
جریان شعاعی
quiescent current
U
جریان استراحت
draining
U
جریان دادن
drained
U
جریان دادن
drain
U
جریان دادن
rheumatism
U
جریان فلو
primary current
U
جریان ورودی
primery current
U
جریان اولیه
production process
U
جریان تولید
pulsating current
U
جریان ضربانی
low current
U
جریان ضعیف
mewtonian flow
U
جریان نیوتنی
insulation current
U
جریان ایزولاسیون
laminar flow
U
جریان خطی
laminar flow
U
جریان لایهای
leakage current
U
جریان تراوشی
leakage current
U
جریان نشتی
leakage current
U
جریان ایزولاسیون
light current
U
جریان نور
laminar flow
U
جریان ارام
laminal flow
U
جریان خطی
ionization current
U
جریان یونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com