English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decrement U کاستن پلهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
decrement U میزان کاهش کاستن پلهای
Other Matches
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
stepping switch U گزینه پلهای
step function U تابع پلهای
deflection potentiometer U پتانسیومتر پلهای
quantize U پلهای کردن
quantizer U پلهای کننده
multiple contact switch U کلید پلهای
decrementation U کاهش پلهای
variable speed transmission U گیربکس پلهای
variable speed drive U محرکه پلهای
companionways U نرده پلهای
companionway U نرده پلهای
fiddle blocks U قرقره پلهای
incrementally U تغییرات پلهای
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
topside U پلهای باز ناو
cone pulley drive U محرکه صفحه پلهای
cross wall U دیوار پلهای عرضی
stepwise elution analysis U تجزیه شستشوی پلهای
sidestep U صعود پلهای از پهلو
sidestepped U صعود پلهای از پهلو
sidestepping U صعود پلهای از پهلو
sidesteps U صعود پلهای از پهلو
step drawdown test U ازمایش لغت پلهای در چاه
sidestep traverse U صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
burn one's bridges behind one <idiom> U پلهای پشت سرش راخراب کردن
tusk tenon U زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
rebates U کاستن
rebate U کاستن
discounts U کاستن
lowers U کاستن از
draw off U کاستن
lowering U کاستن از
lowered U کاستن از
lower U کاستن از
pares U کاستن
discount U کاستن
discounted U کاستن
disquantity U کاستن
extenuatextent U کاستن
pared U کاستن
pull down U کاستن
to fine down U کاستن
subrtraction U کاستن
to cut down U کاستن از
to tone down U کاستن
discounting U کاستن
pare U کاستن
lighten U کاستن
lessened U کاستن
lessen U کاستن
subtracts U کاستن
lightened U کاستن
detract U کاستن
detracted U کاستن
detracting U کاستن
detracts U کاستن
subtracting U کاستن
subtracted U کاستن
subtract U کاستن
reduce U کاستن
lightens U کاستن
lessening U کاستن
lessens U کاستن
abate U کاستن
abating U کاستن
reducing U کاستن
decrease U کاستن
decreased U کاستن
decreases U کاستن
reduces U کاستن
lightening U کاستن
abates U کاستن
abated U کاستن
to currail expensee U از هزینه کاستن
softened U خوابانیدن کاستن
softens U خوابانیدن کاستن
cheapen U ازقیمت کاستن
decompress U ازفشارهوا کاستن
soften U خوابانیدن کاستن
cheapens U ازقیمت کاستن
disvalue U ازارزش کاستن
cheapening U ازقیمت کاستن
cheapened U ازقیمت کاستن
abirritate U ازحساسیت کاستن
diminishable U قابل کاستن
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
allays U از شدت چیزی کاستن
live load reduction U کاستن از بار زنده
shortened U مختصر کردن کاستن
shorten U مختصر کردن کاستن
unweight U کاستن فشار اسکی
pull up U کاستن سرعت اسب
allay U از شدت چیزی کاستن
allayed U از شدت چیزی کاستن
allaying U از شدت چیزی کاستن
shortens U مختصر کردن کاستن
extenuate U تخفیف دادن کاستن از
back off U کاستن سرعت در سر پیچ
decline U تنزل کردن کاستن
damping U کاستن ازنوسانات دستگاه
declines U تنزل کردن کاستن
disaffect U از علاقه و محبت کاستن
declined U تنزل کردن کاستن
declining U تنزل کردن کاستن
qualifies U ازبدی چیزی کاستن
qualify U ازبدی چیزی کاستن
devalued U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalue U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalues U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devaluing U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devaluate U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
defuse U خنثی کردن از وخامت کاستن
defused U خنثی کردن از وخامت کاستن
defuses U خنثی کردن از وخامت کاستن
slowdown U کاستن سرعت یا میزان چیزی
slowdowns U کاستن سرعت یا میزان چیزی
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
compensator U وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
defusing U خنثی کردن از وخامت کاستن
shut off U کاستن سرعت پیش از رسیدن به پیچ
derogate U کاستن عمل موهن انجام دادن
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
drafting U راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
i am afriad U برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
in off U به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
heavy and light system U روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
pinch U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinches U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com