English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capital account U حساب دارایی وسرمایه
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
furthers U بیشتر
furthering U بیشتر
furthered U بیشتر
more than U بیشتر از
more and more U هی بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
mostly U بیشتر
mainly U بیشتر
large adv U بیشتر
for the most part U بیشتر
further U بیشتر
more U بیشتر
principally U بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
the more U بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
rather U بیشتر
outshining U بیشتر درخشیدن
most of them U بیشتر انها
hypercard U یات بیشتر
majoring U بیشتر اعظم
outshines U بیشتر درخشیدن
by superir wisdom U با خرد بیشتر
better U نیکوتر بیشتر
outshone U بیشتر درخشیدن
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
further information U آگاهی بیشتر
better part U قسمت بیشتر
outshine U بیشتر درخشیدن
majored U بیشتر اعظم
major U بیشتر اعظم
the many U بیشتر مردم
more and more U بیشتر ازبیشتر
no more U نه دیگر [بیشتر]
the most that i can do U بیشتر انها
most people U بیشتر مردم
multichannel U با بیشتر از یک کانال
nine times out ten U بیشتر اوقات
oddson U بیشتر محتمل
outstand U بیشتر ایستادن
no longer U نه بیشتر [زمانی]
over crowding U بیشتر باشد
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
to overcomein number U بیشتر بودن از
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
surviver U بیشتر عمرکننده
in the main U بیشتر اصلا
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
outsit U بیشتر نشستن از
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
outliving U بیشتر زنده بودن از
outliving U بیشتر دوام اوردن
outlives U بیشتر زنده بودن از
outlives U بیشتر دوام اوردن
outlived U بیشتر زنده بودن از
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
overlive U بیشتر زنده بودن از
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
norther U بیشتر بطرف شمال
outstand U بیشتر تحمل کردن
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
outwalk U بیشتر راه رفتن از
outwear U بیشتر دوام کردن
outwork U بیشتر کار کردن از
ahead U دارای امتیاز بیشتر
outlived U بیشتر دوام اوردن
outlive U بیشتر زنده بودن از
outlive U بیشتر دوام اوردن
outlast U بیشتر طول کشیدن از
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
outbid U بیشتر توپ زدن از
outbids U بیشتر توپ زدن از
outbidding U بیشتر توپ زدن از
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
outvote U بیشتر رای بردن از
outvoted U بیشتر رای بردن از
outvotes U بیشتر رای بردن از
outvoting U بیشتر رای بردن از
transuranium U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
It does more harm than good . U ضررش از نفعش بیشتر است
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
transuranic U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
queueing U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queues U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
accuracy U هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
to jackknife truck-trailers U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
operators U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
ness on his part U این بیشتر بواسطه کمرویی است
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
supercharged U موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
outpoint U سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
early bird catches the worm <idiom> U هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
parlour maid U کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
have half a mind <idiom> U احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
extra- U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extras U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
extra U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
most significant digit U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
most significant character U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
mary maximus U ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
tint U [هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
non-circulating materials U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
bodies U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
body U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
triplebogey U حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
parliamentary train U قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
pantalets U زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
materials that cannot be borrowed U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
coroner U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
The worst wheel of the cart creaks most. <proverb> U بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
high goal polo U چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
coroners U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
bois jourdian U نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
common U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
paramagnetic U اجسامی با قابلیت گذردهی یانفوذپذیری بیشتر از یک وخاصیت مغناطیسی دائم
commoners U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
motherboard U که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
commonest U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
horse U اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
Chrysanthemum design U طرح گل داوودی که بیشتر در فرش های چینی بکار می رود
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com