Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hobby-horse
U
کار مورد علاقهی شدید
hobby-horses
U
کار مورد علاقهی شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tantalus
U
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
ex gratia
U
به خاطر میل یا علاقهی شخصی
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
drastic
U
شدید
two fisted
U
شدید
intense
U
شدید
boisterous
U
شدید
forcible
U
شدید
high wrought
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
grievous
U
شدید
keen
U
شدید
keenest
U
شدید
rigorous
U
شدید
incontrollable
U
شدید
extensive
U
شدید
rugged
U
شدید
towering
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
drastically
U
شدید
vigorous
U
شدید
stalwarts
U
شدید
stalwart
U
شدید
strenuous
U
شدید
slashing
U
شدید
violent
U
شدید
tougher
U
شدید
toughest
U
شدید
vehement
U
شدید
sweltering
U
شدید
inclement
U
شدید
diametric
U
شدید
draconic
U
شدید
diametrical
U
شدید
raging
U
شدید
tough
U
شدید
intensive
U
شدید
severe
U
شدید
severer
U
شدید
severest
U
شدید
acute
U
شدید
vehemently
U
شدید
sopping
U
شدید
rumbustious
U
سخت شدید
booming
U
رونق شدید
workouts
U
تمرین شدید
pash
U
باران شدید
workouts
U
کار شدید
salvoes
U
افهاراحساسات شدید
revulsion
U
تنفر شدید
hypersensitivity
U
حساسیت شدید
chronic
U
شدید گرانرو
workout
U
ورزش شدید
workout
U
کار شدید
workout
U
تمرین شدید
workouts
U
ورزش شدید
salvo
U
افهاراحساسات شدید
schwarmerei
U
احساسات شدید
vehemence
U
غضب شدید
rain cats and dogs
<idiom>
U
باران شدید
violent wind
U
باد شدید
booms
U
رونق شدید
heavier
U
شدید پرزور
heavies
U
شدید پرزور
heaviest
U
شدید پرزور
heavy
U
شدید پرزور
sthenic
U
شدید نیرومند
bedlam
U
اشتباه شدید
impetuous
U
تند و شدید
rain shower
باران شدید
slat
U
ضربه شدید
slats
U
ضربه شدید
boomed
U
رونق شدید
boom
U
رونق شدید
rushing
U
حرکت شدید
rushed
U
حرکت شدید
rush
U
حرکت شدید
high order detonation
U
انفجار شدید
high rate discharge
U
تخلیه شدید
galloping inflation
U
تورم شدید
penchant
U
میل شدید
hardest
U
مشکل شدید
high explosive
U
سوختار شدید
gird
U
ضربه شدید
harder
U
مشکل شدید
hard
U
مشکل شدید
aggravator
U
شدید کننده
clavus
U
سردرد شدید
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
actude conditions
U
شرایط شدید
an intensive particle
U
ادات شدید
hyperinflation
U
تورم شدید
passion
U
تعصب شدید
exquisite
U
شدید سخت
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
violent pain
U
درد سخت یا شدید
nosediving
U
نزول شدید یا ناگهانی
escalated
U
شدید کردن یا شدن
yerk
U
حرکت سریع و شدید
strong jump
U
جهش ابی شدید
fanatics
U
دارای احساسات شدید
nosedives
U
نزول شدید کردن
escalate
U
شدید کردن یا شدن
fanatic
U
دارای احساسات شدید
goings-over
U
عیب جویی شدید
burst advertising
U
شروع تبلیغات شدید
nosedives
U
نزول شدید یا ناگهانی
high explosive
U
ماده منفجره شدید
nosedived
U
نزول شدید کردن
sternest
U
سخت و محکم شدید
hardball
U
رقابت شدید و بیرحمانه
stern
U
سخت و محکم شدید
die
U
پارو زدن شدید
pathetic
U
دارای احساسات شدید
nosediving
U
نزول شدید کردن
nosedive
U
نزول شدید یا ناگهانی
groundswell
U
طغیان شدید دریا
going-over
U
عیب جویی شدید
escalating
U
شدید کردن یا شدن
nosedive
U
نزول شدید کردن
did you hurt your self a
U
ایاهیچ اذیت شدید
escalates
U
شدید کردن یا شدن
sterner
U
سخت و محکم شدید
nosedived
U
نزول شدید یا ناگهانی
sterns
U
سخت و محکم شدید
high explosive shell
U
گلوله محترقه شدید
impact
U
اصابت اثر شدید
fanatical
U
دارای احساسات شدید
impacts
U
اصابت اثر شدید
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
paroxysmal
U
طغیانی سخت شدید
zing
U
جیغ شدید وتند
hunger for data
U
میل شدید به داده ها
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
nymphomania
U
میل شدید زن بجماع
yen
U
تمایل رغبت شدید
severely retarded
U
عقب مانده شدید
hyperirritable
U
دارای حساسیت شدید
mass casualties
U
تلفات و ضایعات شدید
torrents
U
جریان شدید سیل وار
heightens
U
شدید کردن بسط دادن
earnest
U
سنگین علاقه شدید به چیزی
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
hysteric
U
دارای هیجان شدید یاهیستری
hyperesthesia
U
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia
U
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
heady
U
عجول شدید مست کننده
jars
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
fury
U
هیجان شدید وتند خشم
jarred
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
candescent
U
دارای تشعشع یاگرمای شدید
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
anasarca
U
ورم تقریبا شدید پشام
ammonal
U
نوعی ماده منفجره شدید
torrent
U
جریان شدید سیل وار
jar
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
heightened
U
شدید کردن بسط دادن
ground swell
U
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive plastic
U
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
upthrow
U
بطرف بالاانداختن تحول شدید
heighten
U
شدید کردن بسط دادن
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
heightening
U
شدید کردن بسط دادن
surged
U
تموج سریع برق نوسان شدید
jetted
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
surges
U
تموج سریع برق نوسان شدید
surge
U
تموج سریع برق نوسان شدید
(the) creeps
<idiom>
U
احساس تنفر ویا ترس شدید
jet
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
backlash
U
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
A sharp note(reply).
U
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.
U
من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
blown out
U
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
alley shot
U
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
stenotherm
U
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
sailing
U
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
embattle
U
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
paranoia
U
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
dualism
U
مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
occasioning
U
مورد
objecting
U
مورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com