English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synergism U کار توام ودسته جمعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He doesnt belong to our set (clique). U دردار ودسته مانیست
penholder U جاقلمی ودسته قلم
partisans U شمشیر پهن ودسته بلند
partizan U شمشیر پهن ودسته بلند
partisan U شمشیر پهن ودسته بلند
sadiron U اتوی دارای دونوک تیز ودسته متحرک
stealing from a protected palce U سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
cylix U ابخوری پایه دار ودسته که درقدیم معمول بوده است
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
twin U توام
biparous U توام زا
duad U توام
gemini U توام
mixed U توام
joint U توام
gemel U توام
twinned U توام
geminate U توام
adnate U توام
integrated training U اموزش توام
integrates U توام کردن
integrate U توام کردن
accompany U توام کردن
easeful U توام باراحتی
aluminum coating by spraying amalgamate U توام کردن
accompanies U توام کردن
intergrowth U رویش توام
accompanied U توام کردن
integrated staff U ستاد توام
mixed air U توام هوا
mixed graze U توام زمین
twinned U توام کردن
deprived U توام با محرومیت
twin check U بررسی توام
twin check U مقابله توام
geminate U توام کردن
twain U توام دوقلو
twin U توام کردن
amalgamating U توام کردن
amalgamates U توام کردن
amalgamated U توام کردن
integrating U توام کردن
reatrain U عملکرد توام
amalgamate U توام کردن
conjugate U درهم امیختن توام
work relief U استراحت توام با کار
blizzard U بادشدید توام بابرف
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
twin bill U دو مسابقه توام در یک برنامه
participant observation U مشاهده توام با مشارکت
hypocritical U توام با تدلیس و تزویر
effective faith U ایمان توام باعمل
rainsquall U باران توام باتوفان
blizzards U بادشدید توام بابرف
integrated defense U پدافند هوایی توام
charge coupled device U دستگاه توام با بار
adnate U مربوط باعضاء تناسلی توام
masque U نمایش توام با موسیقی ورقص
kleptolagnia U تحریک جنسی توام با دزدی
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
to wed one quality to onether U دوصفت راباهم توام کردن
synergy U کار توام اشتراک مساعی
rule of reason U تفسیر قانونی توام با سوء نیت
malicious prosecution U پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
High Mass U عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
tinged with cnvy U حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
androgyny U وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
auxesis U رشد توام باعدم تقسیم یاخته
pleuropneumonia U ذات الجنب توام با سینه پهلو
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
object lesson U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lessons U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
collective U جمعی
additives U جمعی
massing U جمعی
masses U جمعی
mass U جمعی
aggregative U جمعی
collective bargaining U جمعی
plural U جمعی
additive U جمعی
vaude U نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
collective bargaining U معامله جمعی
collective self reliance U خوداتکائی جمعی
collective responsibility U مسئوولیت جمعی
collective protection U حفافت جمعی
collective ownership U مالکیت جمعی
collective mind U ذهن جمعی
collective goods U کالاهای جمعی
collective behavior U رفتار جمعی
collectedness U جمعی حواس
collective U دسته جمعی
collective unconscious U ناهشیار جمعی
cumulative error U خطای جمعی
mass hysteria U هیستری جمعی
mass education U اموزش جمعی
mass contagion U سرایت جمعی
mass communication U ارتباط جمعی
gunner U جمعی توپخانه
gunners U جمعی توپخانه
scrutin deliste U رای جمعی
sum check U مقابله جمعی
sum term U لفظ جمعی
en masse U دسته جمعی
aggregate operator U عملگر جمعی
aggregate function U عمل جمعی
in chorus U دسته جمعی
ensembles U دسته جمعی
processional U سروددسته جمعی
processional U دسته جمعی
communal U دسته جمعی
ensemble U دسته جمعی
collective liability U بدهی جمعی
collective agreement U توافق جمعی
social U دسته جمعی
all together U دسته جمعی
in company U دسته جمعی
picnics U دسته جمعی خوردن
processions U حرکت دسته جمعی
picnics U گردش دسته جمعی
paratroopers U جمعی یکان چترباز
in mass U بطور دسته جمعی
ingrow U بطور دسته جمعی
nonoperating strength U جمعی غیرفعال در یکان
salvoes U فریاد دسته جمعی
picnicked U دسته جمعی خوردن
picnicked U گردش دسته جمعی
picnic U دسته جمعی خوردن
paratrooper U جمعی یکان چترباز
permanent party U جمعی دایمی یکان
salvo U فریاد دسته جمعی
picnic U گردش دسته جمعی
power play U حمله دسته جمعی
gang punch U منگنه دسته جمعی
mass media U وسایل ارتباط جمعی
poll U اخذرای دسته جمعی
collective security U تامین دسته جمعی
collective fire U اتش دسته جمعی
polled U اخذرای دسته جمعی
polls U اخذرای دسته جمعی
infantryman U جمعی پیاده نظام
genocide U کشتار دسته جمعی
teamwork U کار دسته جمعی
infantrymen U جمعی پیاده نظام
volleyed U شلیک بطوردسته جمعی
volley U شلیک بطوردسته جمعی
procession U حرکت دسته جمعی
volleying U شلیک بطوردسته جمعی
certes U خاطر جمعی تحقیق
volleys U شلیک بطوردسته جمعی
volley bombing U شلیک دسته جمعی
fluttered U بال زنی دسته جمعی
flutter U بال زنی دسته جمعی
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
social decrement U کاهش ناشی از کار جمعی
scot ant lot U جریمه یامالیات دسته جمعی
fluttering U بال زنی دسته جمعی
flutters U بال زنی دسته جمعی
formicary U زندگی دسته جمعی موریانه
callective note U بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
formicarm U زندگی دسته جمعی موریانه
paraded U تظاهرات عملیات دسته جمعی
parades U تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang days U روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang U دسته جمعی عمل کردن
parading U تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade U تظاهرات عملیات دسته جمعی
gangs U دسته جمعی عمل کردن
terpsichore U رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
collectivism U وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
collective U جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
part song U آواز دسته جمعی بدون ساز
embarrassing clanger [British E] U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
convocation U جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
anthems U سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthem U سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
gang week U هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
strophe U چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
choir U بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs U بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
antistrophe U حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
litany U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
head stock U راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
litanies U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
fcc U شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
polygarchy U حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
round robin (letter) <idiom> U نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com