Perdic | کار با فشار گاز باروت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	gas operated U	کار با فشار گاز باروت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	gas cumulative action U	فشار کلی گاز باروت
Other Matches

	incorporating mill U	کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	powder momey U	باروت بر
	gunpowder U	باروت
	propellant U	باروت
	gun powder U	باروت
	propellants U	باروت
	powders U	باروت
	powdering U	باروت
	powder U	باروت
	blasting powder U	باروت
	powder flask U	دبه باروت
	powder f. U	دبه باروت
	powder charge U	خرج باروت
	gas chambers U	محفظه باروت
	nitrocellulose U	باروت بی دود
	powder horn U	دبه باروت
	powders U	گرد باروت
	single perforated U	باروت یک سوراخه
	single base U	باروت یک حبهای
	powder U	باروت ارد
	gas chamber U	محفظه باروت
	powder magazine U	انبار باروت
	powdering U	گرد باروت
	powder magazine U	مخزن باروت
	powder U	گرد باروت
	powdering U	باروت ارد
	pouches U	کیسه باروت
	powder flask U	باروت دان
	powder bag U	کیسه باروت
	double base powder U	باروت دومبنایی
	grain U	حبه باروت
	cordite U	باروت بیدود
	black powder U	باروت سیاه
	guncotton U	باروت پنبه
	amorce U	خرج باروت
	e.c. powder U	باروت پرشعله
	e.c. powder U	باروت مانوری
	nitro cotton U	باروت پنبه
	double base powder U	باروت دو حبهای
	powders U	باروت ارد
	pouch U	کیسه باروت
	dual granulation U	باروت دو حبهای
	smokeless U	باروت بی دود
	pyropowder U	باروت فشفشه
	powder keg U	چلیک یابشکه باروت
	zones U	کمربند حبه باروت
	powder mill U	کارخانه باروت سازی
	shelling U	جعبه حاوی باروت
	hercules powder U	باروت کان کنی
	propellants U	باروت خرج پرتاب
	propellant U	باروت خرج پرتاب
	zone U	کمربند حبه باروت
	shells U	جعبه حاوی باروت
	shell U	جعبه حاوی باروت
	powder kegs U	چلیک یابشکه باروت
	flash reducer U	کم کننده شعله باروت
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	flask U	دبه مخصوص باروت تفنگ
	ignitor U	محفظه حامل باروت اشتعال
	flasks U	دبه مخصوص باروت تفنگ
	pyropowder U	باروت مخصوص مواد ترقهای
	mealing table U	صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
	neutral burning U	سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
	pyroxilin U	یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
	three nitro toloen U	ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
	granulation U	شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	cases U	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
	case U	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	slivers U	دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
	igniting U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	ignites U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	ignited U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	ignite U	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	powder train U	مدار خرج مدار باروت
	bunt U	فشار با سر
	pressures U	فشار
	distraint U	فشار
	pressor U	فشار زا
	pressure U	فشار
	pressured U	فشار
	fantod U	فشار
	back pressure U	پی فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	weight U	فشار
	ice push U	فشار یخ
	low pressure U	فشار کم
	isobare U	هم فشار
	isopiestic U	هم فشار
	line of thrust U	خط فشار
	thrusting U	فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	back iron U	بن فشار
	pressuring U	فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	pressing U	فشار
	strains U	فشار
	stroked U	فشار با پا
	strokes U	فشار با پا
	water pressure U	فشار اب
	stroking U	فشار با پا
	thrusts U	فشار
	impact U	فشار
	impacts U	فشار
	compression U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	presses U	فشار
	constraint U	فشار
	strain U	فشار
	violence U	فشار
	stress U	فشار
	zips U	فشار
	stresses U	فشار
	zipping U	فشار
	stressing U	فشار
	zipped U	فشار
	zip U	فشار
	tension U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	isobar U	تک فشار
	exertion U	فشار
	pushes U	فشار
	pressure curve U	خم فشار
	isobar U	هم فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	thrust U	فشار
	growing pains U	فشار
	pressure vessel U	فشار
	brunt U	فشار
	pushed U	فشار
	isobars U	هم فشار
	exertions U	فشار
	tensions U	فشار
	stroke U	فشار با پا
	press U	فشار
	pressure sense U	حس فشار
	atmosphere U	فشار جو
	push U	فشار
	isobars U	تک فشار
	The pressure of the atmosphere U	فشار جو ؟( اتمسفر )
	external pressure U	فشار برونی
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	eyestrain U	فشار باصره
	flux density U	تراکم فشار
	gossypium U	داروی فشار
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	high pressure U	فشار زیاد
	high potential U	فشار قوی
	high pressure line U	خط فشار قوی
	intermediate pressure U	فشار متوسط
	forced draft U	هوای با فشار
	gage pressure U	فشار گیج
	high tension U	فشار قوی
	gage pressure U	فشار مانومتری
	high voltage line U	خط فشار قوی
	high tension line U	خط فشار قوی
	head loss U	افت فشار
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	compressive stress U	فشار تراکمی
	confined water U	سفره اب با فشار
	constant pressure U	فشار ثابت
	contact pressure U	فشار تماسی
	contact pressure U	فشار تماس
	cost push U	فشار قیمت
	cost push U	فشار هزینه
	critical pressure U	فشار بحرانی
	hydraulic pressure test U	ازمایش فشار اب
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	carebaria U	احساس فشار در سر
	pressure of time U	فشار زمانی
	time pressure U	فشار زمانی
	center of pressure U	مرکز فشار
	central head U	فشار مرکزی
	centre of pressure U	مرکز فشار
	ciderpress U	سیب فشار
	ciderpress U	میوه فشار
	deflationary pressure U	فشار انقباضی
	deflationary pressure U	فشار ضدتورمی
	earth pressure U	فشار خاک
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	edge pressure U	فشار لبه
	effective pressure U	فشار موثر
	electric tension U	فشار الکتریکی