English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assembly shop U کارگاه مونتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
Other Matches
resident engineer U مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
assembly lines U خط مونتاژ
assembly line U خط مونتاژ
assembly U مونتاژ
assembles U مونتاژ
assembled U مونتاژ
assemble U مونتاژ
mounting U مونتاژ
assembly tools U ابزار مونتاژ
final assembly U مونتاژ نهایی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
assembly bench U میز مونتاژ
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
assmebling scaffold U داربست مونتاژ
engine stand U محل مونتاژ موتور
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
This car is assembled in Iran. U این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
establishment U کارگاه
shopped U کارگاه
shop U کارگاه
engineering workshop U کارگاه
industrial unit U کارگاه
establishments U کارگاه
shops U کارگاه
detectives U کارگاه
detective U کارگاه
atelier U کارگاه
workshops U کارگاه
workshop U کارگاه
workhouse U کارگاه
workhouses U کارگاه
fielded U کارگاه
sculptor U کارگاه
plant U کارگاه
shopboard U کارگاه
plants U کارگاه
sculptoris U کارگاه
field U کارگاه
fields U کارگاه
sculptors U کارگاه
carpet workshop U کارگاه قالیبافی
atelier U کارگاه هنری
exhaust fan U هواکش کارگاه
production U فرآورده کارگاه
lathe shop U کارگاه تراشکاری
manufactory U کاردستی کارگاه
milling shop U کارگاه فرزکاری
welding shop U کارگاه جوشکاری
field shop U کارگاه صحرایی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
pilot plant U کارگاه نمونه
site clearance U تخلیه کارگاه
site manager U رئیس کارگاه
smith's shop U کارگاه اهنگری
works inspector U بازرس کارگاه
cottage industries U کارگاه خانگی
deadman U کارگاه برفی
cottage industry U کارگاه خانگی
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
job office U دفتر کارگاه
plant U تجهیزات کارگاه
shopped U کارگاه تعمیرگاه
shop U کارگاه تعمیرگاه
studio U کارگاه هنری
studios U کارگاه کارخانه
building site U کارگاه ساختمانی
studios U کارگاه هنری
looms U کارگاه بافندگی
looming U کارگاه بافندگی
plants U تجهیزات کارگاه
loomed U کارگاه بافندگی
shops U کارگاه تعمیرگاه
studio U کارگاه کارخانه
artist's workshop studio U کارگاه هنری
loom U کارگاه بافندگی
sited U کارگاه ساختمانی
sites U کارگاه ساختمانی
site U کارگاه ساختمانی
building sites U کارگاه ساختمانی
acid recovery plant U کارگاه بازیابی اسید
acid restoring plant U کارگاه بازیابی اسید
shipyards U کارگاه کشتی سازی
plants U محل کارخانه یا کارگاه
pattern shop U کارگاه مدل سازی
workshop U اتاق کار کارگاه
pullery U کارگاه پوست تراشی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
plant U محل کارخانه یا کارگاه
workshops U اتاق کار کارگاه
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
ball joint vise U گیره ساچمهای کارگاه
molding shop U کارگاه قالب گیری
sweatshops U کارگاه بهره کشی
sweatshop U کارگاه بهره کشی
workroom U اتاق کار کارگاه
winding shop U کارگاه سیم پیچی
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
shipyard U کارگاه کشتی سازی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
forges U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
mix in place U تهیه بتن در خود کارگاه
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
forge U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyards U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyard U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
assembles U یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembled U یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assemble U یکپارچه کردن مونتاژ کردن
attaches U مونتاژ کردن ثابت کردن
attaching U مونتاژ کردن ثابت کردن
attach U مونتاژ کردن ثابت کردن
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com