English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cabin crew U کارکن کابین [هواپیما]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
labouring U کارکن
kathartic U کارکن
dejectory U کارکن
purgatives U کارکن
purgative U کارکن
purges U کارکن
purged U کارکن
purge U کارکن
workable U کارکن
practicals U کارکن سودمند
fagger U سخت کارکن
physicky U کارکن مانندمسهلی
practical U کارکن سودمند
practice makes perfect U کارکن تا استاد شوی
helleborism U معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
seidlitz powder U سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
cockpits U کابین
cabins U کابین
cabana U کابین
cabin U کابین
dowry U کابین
dowries U کابین
cockpit U کابین
call box U کابین تلفن
cockpit U کابین خلبان
cockpits U کابین خلبان
call boxes U کابین تلفن
compartment U اطاقک کابین
compartments U اطاقک کابین
carrel U کابین یا اطاقک چوبی
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
gondola U کابین انتقال اسکی باز به بالا
hatch U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatches U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
gondolas U کابین انتقال اسکی باز به بالا
sea skiff U قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
telephone booth U کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths U کیوسک تلفن کابین تلفن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com