Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to fly with the owl
U
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to live en pension
U
شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
diabolize
U
کارهای شیطانی کردن
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
to pry into a person affairs
U
در کارهای کسی فضولی کردن
noctambulation
U
شبگردی
noctambulism
U
شبگردی
audited
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
dissave
U
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
audit
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
background
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
parlour boarder
U
شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
night vision
U
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
nocturnally
U
شبانه
nightly
U
شبانه
nocturnal
U
شبانه
burglarize
U
شبانه دزدیدن
overnight
U
در مدت یک شب شبانه
burglarizes
U
شبانه دزدیدن
d. and night
U
شبانه روز
vespertinal
U
شبانه عشایی
night and day
U
شبانه روز
nocturnal
U
نمایش شبانه
night school
U
اموزشگاه شبانه
circadian
U
شبانه روزی
night schools
U
اموزشگاه شبانه
burglarized
U
شبانه دزدیدن
nightlife
U
تفریحات شبانه
pavor nocturnus
U
وحشت شبانه
moonshiner
U
قاچاقچی شبانه
burglarizing
U
شبانه دزدیدن
he went by night
U
شبانه رفت
hostel
U
شبانه روزی
night interception
U
کمین شبانه
hostelry
U
شبانه روزی
hostels
U
شبانه روزی
night order
U
دستور شبانه
night landing
U
فرود شبانه
night order
U
دستورات شبانه
quotidian
U
شبانه روزی
nighttide
U
جزر و مد شبانه
night operations
U
عملیات شبانه
night interception
U
رهگیری شبانه
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
cracksman
U
دزد شبانه
nocturnal prayer
U
نماز شبانه
round-the-clock
شبانه روزی
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
boarder
U
شاگرد شبانه روزی
boarders
U
شاگرد شبانه روزی
first post
U
شیپور خبر شبانه
night interception
U
استراق سمع شبانه
circadian rythm
U
ریتم شبانه روزی
boarding school
U
اموزشگاه شبانه روزی
boarding schools
U
اموزشگاه شبانه روزی
watch and ward
U
حق نگهبانی روزانه و شبانه
night
U
شب هنگام برنامه شبانه
hosteler
U
مقیم شبانه روزی
floorshow
U
نمایش باشگاههای شبانه
battle lights
U
چراغ خاموشی شبانه
moonlight fliting
U
اسباب کشی شبانه
schoolwork
U
تکلیف شبانه دانشجو
nightlife
U
شرکت در تفریحات شبانه
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
nights
U
شب هنگام برنامه شبانه
nocturn
U
سحر خوانی شبانه
friars lantern
U
روشنایی شبانه بر روی باطلاق
sennight
U
یکهفته هفت شبانه روز
boarding
U
مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
se'nnight
U
یکهفته هفت شبانه روز
night cap
U
گشتی رزمی هوایی شبانه
night line
U
ریسمان ماهی گیری شبانه
witch moth
U
پروانه بید شبانه شب پره
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
whippoorwill
U
مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
night clothes
U
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
starlight scope
U
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
honky tonk
U
محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
interior affairs
U
کارهای درونی
the galleys
U
کارهای سخت
wirework
U
کارهای سیمی
diabolism
U
کارهای شیطانی
lunces
U
کارهای غریب
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
cementation
U
کارهای سیمانی
previous work
U
کارهای قبلی
emergency works
U
کارهای اضطراری
auxiliary work
U
کارهای اضافی
earth work
U
کارهای خاکی
meshwork
U
کارهای مشبک
incidental works
U
کارهای اتفاقی
temporary works
U
کارهای موقت
daily round
U
کارهای روزانه
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
serenaded
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Arrears of work . Back log of work .
U
کارهای عقب افتاده
navvies
U
کارگر کارهای خاکی
logjam
U
کارهای عقب افتاده
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
inhouse work
U
کارهای داخلی تاسیسات
foppery
U
جلفی کارهای جلف
mundane affairs
U
کارهای این جهان
customs agent
U
واسطه کارهای گمرکی
navvy
U
کارگر کارهای خاکی
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
welfare work
U
کارهای عام المنفعه
chore
U
کارهای عادی و روزمره
chores
U
کارهای عادی و روزمره
light housekeeping
U
کارهای سبک خانکی
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
chickens come home to roost
<idiom>
U
چوب کارهای گذشته را خوردن
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
earthworks
U
خاک کاری کارهای خاکی
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
pile-up
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
outgeneral
U
در کارهای جنگی پیش افتادن از
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
I cant figure that girl out .
U
از کارهای او چیزی نمی فهمم
donkeywork
U
کارهای عادی وروزمره خرکاری
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
pile-ups
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
He is most suitable for brain work .
U
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
ship's serviceman
U
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
to pick on
U
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
fieldwork
U
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
peonage
U
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
to finish off
U
کارهای دست باخر را انجام دادن
he has no enterprise
U
دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
apery
U
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
self-
U
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
utility
U
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
data clerk
U
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com