English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
staffers U کارمند اداره
staffer U کارمند اداره
rtegistrar U کارمند اداره ثبت
managerial U مدیر اداره کننده
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
realia U وسایل تعلیم و اثبات دروس کلاسی
staff U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
inquisitionist U کارمند
member of staff U کارمند
jobholder U کارمند
members U کارمند
member U کارمند
understaffed U کم کارمند
white collar employee U کارمند
employee U کارمند
official U کارمند
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
insider U کارمند داخلی
insiders U کارمند داخلی
clerks U دفتردار کارمند
employee U مستخدم زن کارمند
personnel selection U کارمند گزینی
white-collar U کارمند دفتری
clerk U دفتردار کارمند
civil servant [British E] U کارمند دولت
probationer U کارمند استاژ
public officer [American E] U کارمند دولت
probationers U کارمند استاژ
office-holder U کارمند دولت
office-holders U کارمند دولت
incorporator U کارمند اتحادیه
recruit U کارمند تازه
recruited U کارمند تازه
recruiting U کارمند تازه
recruits U کارمند تازه
employe U مستخدم زن کارمند
contact field technician U کارمند فنی
white collar U کارمند دفتری
officer U کارمند دولت
official U کارمند دولت
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
gasman U کارمند ادارهی گاز
timekeepers U کارمند ثبت اوقات
officers U مامور کارمند اداری
timekeeper U کارمند ثبت اوقات
probationers U کارمند تحت ازمایش
understaffed U دچار کمبود کارمند
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
gasmen U کارمند ادارهی گاز
salaried U کارمند حقوق بگیر
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
officer U مامور کارمند اداری
probationer U کارمند تحت ازمایش
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
administrators U مدیر
steward U مدیر
superintendents U مدیر
superintendent U مدیر
gerent U مدیر
moderator U مدیر
administrator U مدیر
conductor U مدیر
stewards U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
director general U مدیر کل
director generals U مدیر کل
administer U :مدیر
administered U :مدیر
headmasters U مدیر
headmaster U مدیر
administering U :مدیر
moderators U مدیر
administers U :مدیر
conductors U مدیر
directors general U مدیر کل
director U مدیر
directors U مدیر
executive U مدیر
executives U مدیر
managers U مدیر
warden U مدیر
manager U مدیر
executive U مدیر عامل
administrator U مدیر تصفیه
executives U مدیر اجرائی
executives U مدیر عامل
administrators U مدیر تصفیه
principals U رئیس مدیر
item manager U مدیر اقلام
intendant U مدیر مامورمالی
personal representative U مدیر ترکه
padrone U مدیر ارباب
operation manager U مدیر عملیات
official liquidator U مدیر تصفیه
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
library manager U مدیر کتابخانه
head master U مدیر اموزشگاه
head master U مدیر مدرسه
commissioners U مدیر مسابقات
commissioner U مدیر مسابقات
official receiver U مدیر تصفیه
principal U رئیس مدیر
trustees U مدیر تصفیه
manager U مدیر تیم
liquidator U مدیر تصفیه
adminstrator of state U مدیر ترکه
chief engineer U مدیر ماشین
general manager U مدیر باشگاه
file manager U مدیر فایل
executive U مدیر اجرائی
liquidators U مدیر تصفیه
extrepreneur U مدیر باتهور
extrepreneur U مدیر متهور
drop master U مدیر پرش
managers U مدیر تیم
stage director U مدیر نمایش
master U مدیر مرشد
stage manager U مدیر نمایش
masters U مدیر مرشد
project manager U مدیر پروژه
works superintendent U مدیر کارخانه
project manager U مدیر طرحها
program manager U مدیر برنامه ها
stage managers U مدیر نمایش
mastered U مدیر مرشد
record manager U مدیر رکورد
site engineering U مدیر ساختمان
stores manager U مدیر انبارها
trustee U مدیر تصفیه
sales manager U مدیر فروش
sale manager U مدیر فروش
salaried director U مدیر موفف
principal of a school U مدیر اموزشگاه
project manager U مدیر پروژه ها
personnel manager U مدیر استخدام
managing directors U مدیر عامل
impresario U مدیر اپرا
helmsman U رل دار مدیر
helmsmen U رل دار مدیر
receiver U مدیر تصفیه
impresarios U مدیر اپرا
receivers U مدیر تصفیه
managing director U مدیر عامل
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
corporate treasurer U مدیر امور مالی
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
manager U مدیر مسابقه بوکس
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
managers U مدیر مسابقه بوکس
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
dp manager U مدیر داده پردازی
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
data processing manager U مدیر پردازش داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
Boxing Day U اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
office U اداره
maladmidistration U سو اداره
offices U اداره
cutchery U اداره
departments U اداره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com