Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he is on his legs
U
کارش دایراست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he has a rushing business
U
کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
He is attentive to his work .
U
متوجه کارش است
he prospered in his business
U
کارش بالا گرفت
He is completely absorbed by his business.
U
کاملاجذب کارش است
He eventually landed in prison .
U
عاقبت کارش بزندان کشید
Let the secretary get on with it .
U
بگذارید منشی کارش را بکند
he drives a roaring trade
U
کارش خوب گرفته است
He is unpredicateble. He acts haphazardly.
U
کارش حساب وکتابی ندارد
fast
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fastest
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
get off one's butt
<idiom>
U
سرش شلوغه کارش شروع شده
wine cooper
U
کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
melodramatist
U
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
I have no fault to find with his work .
U
از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
he prospered in his business
U
در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
i overpaid him for his work
U
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
He'll never get anywhere.
U
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
boat trains
U
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat train
U
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
to get in somebody's way
U
مانع کردن کسی
[چیزی]
که بتواند کارش را انجام دهد
chimney sweeps
U
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweep
U
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
ringman
U
کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
dynamically
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
paintress
U
زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
pawn broker
U
کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
bill posters
U
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
industrial union
U
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
He'll never amount to anything.
<idiom>
U
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
[اصطلاح روزمره]
piecer
U
درنخ ریسی کسیکه کارش بهم پیوستن نخهای گسیخته است
bill poster
U
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
quantum meruit
U
هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
the inquisition
U
دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
daemon
U
در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
First come first served.
U
هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
rattening
U
محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
he was p in his business
U
خوب بود کارش رونق گرفته بود
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com