English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
qualified U کارشناس موصوف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
noun U موصوف
nouns U موصوف
noun substantive U موصوف
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
judges U کارشناس
judged U کارشناس
judge U کارشناس
analysts U کارشناس
analyst U کارشناس
judging U کارشناس
au fait U کارشناس
connoisseur U کارشناس
experts U کارشناس
expert U کارشناس
expert U متخصص کارشناس
electric engineer U کارشناس برق
electronic engineer U کارشناس الکترونیک
volcanist U کارشناس اتشفشانی
critic U کارشناس خبره
technologist U کارشناس تکنولوژیست
experts U متخصص کارشناس
actuaries U کارشناس بیمه
critics U کارشناس خبره
actuary U کارشناس بیمه
zoogeographer U کارشناس جغرافیای حیوانی
technicians U ذیفن کارشناس فنی
skilled witness U کارشناس اهل خبره
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
technician U ذیفن کارشناس فنی
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
he posed as an expert U خود را کارشناس وانمودکردن
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
acoustician U کارشناس علم اصوات
adjuster U کارشناس در خسارت بیمه
average adjuster U کارشناس تعیین خسارت بیمه
average stater U کارشناس تعیین خسارت بیمه
financier U کارشناس علم مالیه متخصص مالی
financiers U کارشناس علم مالیه متخصص مالی
sanitarian U کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
qualified person U شخص واجد شرایط کارشناس متخصص
taster U کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
tasters U کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com