English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blasting gelatin U ژلاتین انفجاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gelatinize U تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
first fire mixture U خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
gelatin U ژلاتین
pectin U ژلاتین گیاهی
jelled U ژلاتین دلمه شدن
jelling U ژلاتین دلمه شدن
gelatination U تبدیل بشکل ژلاتین
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
gels U ژلاتین دلمه شدن
gelatiniform U بشکل ژلاتین سریشمی
gelatinate U بشکل ژلاتین دراوردن
gelling U ژلاتین دلمه شدن
jells U ژلاتین دلمه شدن
gel U ژلاتین دلمه شدن
gelled U ژلاتین دلمه شدن
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
blancmanges U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmange U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
volcanic U انفجاری
eruptive U انفجاری
eruptional U انفجاری
detonating cord U فتیله انفجاری
fireball U گلوله انفجاری
destructor U چاشنی انفجاری
booby-trapped U تله انفجاری
forging burst U اهنگری انفجاری
booby-trap U تله انفجاری
explosive bolt U سه راهی انفجاری
explosive bolt U پیچ انفجاری
booby trap U تله انفجاری
shrapnel U گلوله انفجاری
explosive rivet U پرچ انفجاری
explosive train U فتیله انفجاری
explosive welding U جوشکاری انفجاری
ignitor U فتیله انفجاری
demolition belt U کمربند انفجاری
shrapnel shell U گلوله انفجاری
bursting charge U بار انفجاری
bloom U رشد انفجاری
bloomed U رشد انفجاری
blooms U رشد انفجاری
primacord U فتیله انفجاری
explosive power U توان انفجاری
blasting fuse U اتشباری انفجاری
blasting fuze U ماسوره انفجاری
booby-trapping U تله انفجاری
blow out fuse U فیوز انفجاری
detonating fuse U فیوز انفجاری
booby-traps U تله انفجاری
brisance U ضربه انفجاری
burst force U نیروی انفجاری
fireballs U گلوله انفجاری
booby-trapped U تله انفجاری کردن
mining effect U اثر انفجاری مین
plaster charge U خرج انفجاری افشان
booby trap U تله انفجاری کردن
booby-trapping U تله انفجاری کردن
booby-traps U تله انفجاری کردن
combination circuit U مدار انفجاری مرکب
explosive forming U شکل دادن انفجاری
booby-trap U تله انفجاری کردن
destructor U منفجر کننده عامل انفجاری
boobytrapped mine U مین تله انفجاری شده
actuate U به کارانداختن سیستم انفجاری مین
trap mine U مین تله انفجاری شده
weapon alpha U نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
render safe U بی اثرکردن مین یا وسایل انفجاری یا بمب
chugged U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
egg U بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
chugging U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
vegetable jelly U دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com