English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
straitjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
straightjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
mad doctor U پزشک دیوانگان
booby hatch U نوانخانه دیوانگان
alienist U پزشک دیوانگان
psychopathist U پزشک دیوانگان
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
sweaters U ژاکت
sweater U ژاکت
fecket U ژاکت
pull over U ژاکت
jackets U ژاکت
jacket U ژاکت
heating mantle U ژاکت حرارتی
smoking jacket U ژاکت مردانه
slipcover U ژاکت ملافه
woolie U ژاکت پشمی
wooly U ژاکت پشمی
heating jacket U ژاکت حرارتی
twin-sets U ژاکت دوگانه
woollies U ژاکت پشمی
woolly U ژاکت پشمی
cardigan U پارچه ژاکت
woolier U ژاکت پشمی
woolies U ژاکت پشمی
cardigans U پارچه ژاکت
wooliest U ژاکت پشمی
woollier U ژاکت پشمی
woolliest U ژاکت پشمی
cardigan U ژاکت کش باف پشمی
banian U ژاکت فلافل هندوها
surcoat U ژاکت زنانه قرن 61
turtleneck U ژاکت یقه دار
pea jacket U ژاکت ضخیم ملوانان
cardigans U ژاکت کش باف پشمی
turtlenecks U ژاکت یقه دار
camisole U نوعی ژاکت استین دار
sack coat U ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
mess jacket U ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
seasoning klin U کوره ویژه خشک کردن
consecrates U ویژه کردن تخصیص دادن
consecrate U ویژه کردن تخصیص دادن
consecrating U ویژه کردن تخصیص دادن
The jacket is too tight in the arms. U این ژاکت بازوهایش تنگ است.
to tick U کار کردن به نحوه ویژه یا درست
trimming tool U ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
specialises U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialising U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialize U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializes U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializing U ویژه کاری کردن متخصص شدن
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
anorak U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
blazer U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazers U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
beading machine U ابزارمخصوص ساختن فلانژدستگاه ویژه گرد کردن لبه ورقها
paints U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shells U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
idiocrasy U ویژه
expressing U ویژه
paticular U ویژه
express U ویژه
specific U ویژه
specialists U ویژه گر
specially U ویژه
experts U ویژه گر
particular U ویژه
expresses U ویژه
expert U ویژه گر
expressed U ویژه
specialist U ویژه گر
priviege U حق ویژه
extra special U ویژه
adhoc U ویژه
nets U ویژه
special U ویژه
peculiar U ویژه
specific humidity U نم ویژه
specifics U ویژه
prerogative U حق ویژه
privilege U حق ویژه
prerogatives U حق ویژه
nett U ویژه
net U ویژه
special character U ویژه
special <adj.> U ویژه
extra <adj.> U ویژه
particulars U ویژه
favourite or vor U ویژه مخصوص
bylaw U قانون ویژه
specific yield U ابدهی ویژه
specializing U ویژه گری
electrical resistivity U مقاومت ویژه
morbid U ویژه ناخوشی
specific humidity U رطوبت ویژه
specializes U ویژه گری
eigenvalue U ویژه مقدار
ecotype U بوم ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
specialises U ویژه گری
specific rotation U چرخش ویژه
byelaw U قانون ویژه
specialising U ویژه گری
speleologist U ویژه گر غارشناسی
quantum state U ویژه حالت
specific viscosity U گرانروی ویژه
eigenfunction U ویژه تابع
specialize U ویژه گری
stalling U لژ جایگاه ویژه
equity capital U ارزش ویژه
specific resistance U مقاومت ویژه
specific weight U وزن ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
specific volume U حجم ویژه
relative density U گرانی ویژه
endemical U ویژه یک قوم
regiospecific U جهت ویژه
garb U پوشاک ویژه
monographs U ویژه نگاشت
lingo U زبان ویژه
traits U نشان ویژه
extra equipment U متعلقات ویژه
trait U نشان ویژه
resistivity U مقاومت ویژه
stall U لژ جایگاه ویژه
acoustician U ویژه گر اواشنود
monograph U ویژه نگاشت
specific lattice U شبکه ویژه
special bastard U حرامزاده ویژه
extraordinary meeting U نشست ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
dead weight U ویژه وزن
dead weights U ویژه وزن
species specific U نوع- ویژه
specialty U ویژه گری
characteristic U نشان ویژه
special case U مورد ویژه
special session U نشست ویژه
special character U دخشه ویژه
special symbol U نماد ویژه
versions U شرح ویژه
version U شرح ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special party U گروه ویژه
zoologist U ویژه گرجانورشناسی
conizance U نشان ویژه
special duty U کار ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
specialization U ویژه کاری
specialization U ویژه گری
specific cost U هزینه ویژه
proper value U ویژه مقدار
characteristically U نشان ویژه
specific donor U دهنده ویژه
capital U ارزش ویژه
lingoes U زبان ویژه
specific drawdown U افت ویژه
specialists U ویژه کار
specialist U ویژه کار
body guard U هنگ ویژه
specific heat U گرمای ویژه
specific heat U دمای ویژه
self weight U ویژه وزن
special deposits U سپردههای ویژه
expert U ویژه کار
characteristic root U ویژه مقدار
characteristic number U ویژه مقدار
juveniles U ویژه نو جوانان
juvenile U ویژه نو جوانان
characteristic function U ویژه تابع
standing order U اوامر ویژه
singular matrix U ماتریس ویژه
singular matrix U ماتریش ویژه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
standing orders U اوامر ویژه
experts U ویژه کار
idiom U تعبیر ویژه
booth U جای ویژه
idioms U زبان ویژه
idioms U تعبیر ویژه
booths U جای ویژه
labeled cargo U کالای ویژه
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
kink U ویژه گی فرریز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com