English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
innominate bone U استخژان چاربند که از سه استخوان درست شده است
osteoclasis U استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
translucent U فراتاب
translucid U فراتاب
ash U خاکستر شدن خاکستر
cinders U خاکستر خاکستر کردن
cinder U خاکستر خاکستر کردن
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
sinicism U متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
sinicize U جنبه چینی دادن چینی کردن
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
Loudon's hollow wall U [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
zygoma U استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus U استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis U ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
ischium U استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle U مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum U پوشش استخوان ضریع استخوان
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
ashes U خاکستر
slag U خاکستر
sinter U خاکستر
ash U خاکستر
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
fly ash U خاکستر بادی
fly ash U خاکستر پرا
ash-pit U خاکستر دان
cinderous U خاکستر مانند
black ash U خاکستر سیاه
pumicite U خاکستر اتشفشانی
potash U شخار خاکستر
incinerate U خاکستر کردن
wood ash U خاکستر چوب
incinerated U خاکستر کردن
ash tire U خاکستر گرم
slag U درده خاکستر
incinerating U خاکستر کردن
incinerates U خاکستر کردن
tuff U خاکستر اتشفشانی
potass U شخار خاکستر
gleed U خاکستر گرم
ash U خاکستر کردن
ash volcanic U خاکستر انش نشان
ember U اخگر خاکستر گرم
ashpit U چاله مخصوص خاکستر
ash-chest U خاکستر نگه دار
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
embers U اخگر خاکستر گرم
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina U پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
flyash U خاکستر حاصل از زغال سنگ
to d. down a fire U اتش رازیر خاکستر کردن
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
occiput U استخوان قمحدوه استخوان پس سر
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
ashen U شبیه خاکستر مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
mignon U فریف
fine U فریف
precieuse U فریف
fined U فریف
finest U فریف
pindling U فریف
elegant U فریف
minikin U فریف
delicate U فریف
svelt U فریف
chichi U فریف
subtile U فریف
precieux U فریف
slender U فریف
svelte U فریف
leukocyte U گویچه سفید خون گلبول سفید خون
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
aesthetically U فریف طبع
sheer U مستقیما فریف
aesthetic U فریف طبع
high grade zink U زینک فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
fine boring U سوراخکاری فریف
hyperfine U فوق فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
lenis U رقیق فریف
quaint U خیلی فریف
tinnily U بطور فریف
superfine U بسیار فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
fine structure U ساختار فریف
fine skill U مهارت فریف
wiredrawn U طویل و فریف
in miniature U بطور فریف
elegant maners U اطوار فریف
elegant style U انشا فریف
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
supersubtle U فوق العاده فریف
dainty U هر چیز فریف و عالی
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
fine boring machine U دستگاه مته فریف
serrulated U دارای دندانههای فریف
nobby U فریف خیلی شیک
serrulate U دارای دندانههای فریف
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
capillary U فریف عروق شعریه
fret saw U اره فریف کاری
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
capillaries U فریف عروق شعریه
sheer U پارچه فریف حریری
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
fimbrillate U دارای ریشه فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
fretsaw U اره فریف کاری
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
penicillate U دارای شبکه توری فریف
wire gauze U تور فریف سیم مانند
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
Chinese U زن چینی
porcelain U چینی
brick bond U رج چینی
maying U گل چینی
Chinese U چینی
sinitic U چینی
masonry bond U رج چینی
bond U رج چینی
china U چینی
joss U بت چینی
Chinese U چینی ها
china rhubard U ریوند چینی
chinese architecture U معماری چینی
chinese binary U دودویی چینی
vitreous china U چینی لعابدار
oblique bond U رج چینی کلاغ پر
brick work U اجر چینی
typesetting U حروف چینی
tale bearing U سخن چینی
vintage U انگور چینی
vintages U انگور چینی
china root U چوب چینی
quartz U سنگ چینی
chinaware U فروف چینی
blocking-course U هره چینی
bick bond U آجر چینی
kaoline U خاک چینی
lintel-course U هره چینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com