Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
we cannot undo the past
U
چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
non volatile
U
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
batteries
U
که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery
U
که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
one must
U
نمیتوان گفت
it is hard to say
U
نمیتوان گفت
there is no mistaking
U
نمیتوان اشتباه کرد
it is hard to say
U
به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
nemo tenetur ad impossible
U
هیچ کس را نمیتوان به انجام کار
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
snow under
<idiom>
U
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
it is not p to climb it
U
نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
drop dead halt
U
توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
nemo de domo sua extrahi debet
U
هیچ کس را نمیتوان به زوراز خانه اش خارج کرد
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
there is no p of doing it
U
کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
short run
U
زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
nescience
U
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
non destructive cursor
U
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
aside from
U
گذشته از
beyoned the pale
U
از حد گذشته
over with
U
گذشته
by gone
U
گذشته
agone
U
گذشته
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
oldest
U
گذشته
older
U
گذشته
old
U
گذشته
bypast
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
yesternight
U
شب گذشته
last night
U
شب گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
foretime
U
گذشته
forepast
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
foreby
U
گذشته
due out
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
gone by
U
گذشته
historical
U
گذشته
aside
U
گذشته از
departed
U
گذشته
last a
U
گذشته
past
U
گذشته
preceded
U
گذشته
bygone
U
گذشته
asides
U
گذشته از
on to
<adv.>
U
از این گذشته
pt
U
زمان گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
bled
U
گذشته Bleed
outdid
U
گذشته outdo
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
upheld
U
گذشته uphold
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
sware
U
گذشته swear
sup.latest or last
U
تازه گذشته
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
self giving
U
از خود گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
the preterite tense
U
زمان گذشته
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
ultimo
U
در ماه گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
the year past
U
سال گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
forby
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
on to
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
further on
U
از این گذشته
furthermore
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
last sunday
U
یکشنبه گذشته
last week
U
هفته گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
past tense
U
زمان گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
next week
U
هفته گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
regression
U
بازگشت به گذشته
past
U
گذشته از ماورای
retrospect
U
شامل گذشته
desperado
U
از جان گذشته
by gone
U
چیزهای گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
retroactive
U
معطوف به گذشته
in the p
U
درزمان گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
late
U
تازه گذشته
expired
U
گذشته از موعد
in a. to this
U
گذشته ازاین
retrospect
U
نگاه به گذشته
swore
U
گذشته sweatr
last year
U
سال گذشته
also
U
گذشته از این
past years
U
سالهای گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
redolence
U
خاطرات گذشته
over-
U
گذشته اضافی
over
U
گذشته اضافی
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
rode
U
گذشته ride
desperate
U
از جان گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
back
U
عقبی گذشته
yesteryear
U
سال گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
backs
U
عقبی گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
came
U
گذشته فعل امدن
took
U
زمان گذشته فعل take
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
got
U
زمان گذشته فعل get
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
long-
U
دیر گذشته ازوقت
latest
U
تازه گذشته اینده
long
U
دیر گذشته ازوقت
longed
U
دیر گذشته ازوقت
longer
U
دیر گذشته ازوقت
longest
U
دیر گذشته ازوقت
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
longs
U
دیر گذشته ازوقت
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
the last two years
U
دوسال اخیر یا گذشته
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
retroact
U
شامل گذشته شدن
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
passe
U
کهنه مسلک گذشته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com