English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the past U چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
done with <idiom> U تمام کردن استفاده از چیزی
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
historical U گذشته
beyoned the pale U از حد گذشته
spun or span U گذشته
forepassed U گذشته
forepast U گذشته
foretime U گذشته
oldest U گذشته
bypast U گذشته
by gone U گذشته
gone by U گذشته
preceded U گذشته
yesternight U شب گذشته
aside from U گذشته از
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
and certainly not <conj.> U گذشته از
to say nothing of <conj.> U گذشته از
not to speak of <conj.> U گذشته از
not to mention <conj.> U گذشته از
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
agone U گذشته
past U گذشته
departed U گذشته
bygone U گذشته
foreby U گذشته
last a U گذشته
aside U گذشته از
old U گذشته
asides U گذشته از
over with U گذشته
due out U گذشته
last night U شب گذشته
older U گذشته
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
sware U گذشته swear
whish U بسرعت گذشته
over U گذشته اضافی
retrospect U نگاه به گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
furthermore <adv.> U از این گذشته
late U تازه گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
sup.latest or last U تازه گذشته
ultimo U ماه گذشته
ultimo U در ماه گذشته
over- U گذشته اضافی
self giving U از خود گذشته
upheld U گذشته uphold
desperate U از جان گذشته
past years U سالهای گذشته
retroactive U معطوف به گذشته
over and above U گذشته ازاین
last sunday U یکشنبه گذشته
last week U هفته گذشته
next week U هفته گذشته
last year U سال گذشته
lastmonth U ماه گذشته
regression U بازگشت به گذشته
sprang U گذشته gnirps
bygone U چیزهای گذشته
out of date U از تاریخ گذشته
yesterday U زمان گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
belated U ازموقع گذشته
outdid U گذشته outdo
bled U گذشته Bleed
self devoted U از خود گذشته
by gone U چیزهای گذشته
retrospect U شامل گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
also U گذشته از این
rode U گذشته ride
retrospective falsification U تحریف گذشته
redolence U خاطرات گذشته
exposed U سر راه گذشته
past tense U زمان گذشته
yesteryear U سال گذشته
in a. to this U گذشته ازاین
in the p U درزمان گذشته
pt U زمان گذشته
swore U گذشته sweatr
belatedly U ازموقع گذشته
moreover <adv.> U گذشته از این
ex post U به اعتبار گذشته
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.> U گذشته از این
besides <adv.> U گذشته از این
past U گذشته از ماورای
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
the year past U سال گذشته
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.> U گذشته از این
what is more <adv.> U از این گذشته
over and above <adv.> U از این گذشته
besides <adv.> U از این گذشته
on top of this <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U از این گذشته
backs U عقبی گذشته
additionally <adv.> U از این گذشته
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
on to <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
the past tense U زمان گذشته
on top of this <adv.> U گذشته از این
the present and the past U حال و گذشته
the preterite tense U زمان گذشته
the present and the past U گذشته و حال
desperado U از جان گذشته
additionally <adv.> U گذشته از این
the present and the past U اکنون و گذشته
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U گذشته از این
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
furthermore U از این گذشته
back U عقبی گذشته
in addition <adv.> U گذشته از این
expired U گذشته از موعد
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U گذشته از این
further on U از این گذشته
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
The water has risen over his head . <proverb> U آب از سرش گذشته است .
Joking apart. U از شوخی گذشته ( جدی )
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
took U زمان گذشته فعل take
came U گذشته فعل امدن
retroact U شامل گذشته شدن
During the past few days. U طی چند روز گذشته
passe U کهنه مسلک گذشته
(a) while back <idiom> U هفتها یا ماهای گذشته
one cannot put back the time <proverb> U زمان گذشته نیاید به بر
not to mention U گذشته از قطع نظر از
longest U دیر گذشته ازوقت
overdue draft U برات سررسید گذشته
latest U تازه گذشته اینده
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
longed U دیر گذشته ازوقت
long- U دیر گذشته ازوقت
long U دیر گذشته ازوقت
got U زمان گذشته فعل get
longer U دیر گذشته ازوقت
secondary U حاکی از زمان گذشته
longs U دیر گذشته ازوقت
gladiator U پهلوان از جان گذشته
ultimo U مربوط به ماه گذشته
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
ex post facto U شامل اصول گذشته
overdue U از موعد گذشته منقضی
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
gladiators U پهلوان از جان گذشته
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
over a U گذشته ازسن بلوغ یا12سال
rapped U گذشته و قسمت سوم rap
strove U گذشته وقسمت سوم strive
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
let bygones be bygones <idiom> U فراموش کردن اتفاقات گذشته
wist U دانستن گذشته فعل wit
sought U گذشته و قسمت سوم seek
slept U گذشته و قسمت سوم sleep
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
lit U زمان گذشته فعل light
past U پیشینه وابسته بزمان گذشته
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com