English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entirety U چیزدرست ودست نخورده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pristine U طبیعی ودست نخورده
It remained intact. U سالم ودست نخورده باقی مانده
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
the i. parts of a whole U بخش هایی مکمل یک چیزدرست
foreparts U سر ودست مقدمه
forepart U سر ودست مقدمه
forehand U سروسینه ودست اسب
forehands U سروسینه ودست اسب
metacarpus U استخوانهای کف دست ودست
have egg on one's face <idiom> U خجالت ودست پاچه شدن
sublessor U موجر فرعی ودست دوم
pekingese U سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
safer U صدمه نخورده
safes U صدمه نخورده
safest U صدمه نخورده
unvarnished U جلا نخورده
unshod U نعل نخورده
unbeaten U ضرب نخورده
virginal U دست نخورده
intemerate U دست نخورده
safe U صدمه نخورده
intact U دست نخورده
unruffled U چین نخورده
virgins U دست نخورده
virgin U دست نخورده
unheard U بگوش نخورده غیرمسموع
whole U دست نخورده کامل
entire U دست نخورده بی عیب
virgin medium U واسطه دست نخورده
monofilament U تاریا رشته واحدتاب نخورده
He returned the money intact. U پول را دست نخورده پ؟ داد
unbeaten U شکست نخورده مغلوب نشده
gesticulates U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulating U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pekineses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
gesticulate U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pekingeses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
monofil U تاریا رشته واحد تاب نخورده
I havent had a bit sine morning . U از صبح تاحالایک لقمه دهانم نگذاشتم ( چیزی نخورده ام )
to leave everything as it is [not to change anything] U رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
creaks U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaked U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
pilloried U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
desert U [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
untouched U دست نخورده دست نزده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com